گرفته و پکر و بیحوصلهم. چند تا عکس بذارم فک کنم بهتره تا حرف بزنم.
کار جدیدم اینه:
امروز خیلی پرکار نبود. با صابکارم اختلاف شخصیتی دارم که باعث میشه تو روند کار من اختلال ایجاد بشه. چند بار مشکلاتی که تو کار پیش اومده رو بهش گفتهم، ولی خیلی کند داره اصلاحشون میکنه. و داره تلاش میکنه نگهم داره. هنوز هم تصمیم نگرفتهم. میگم شاید درست شد.
دستمم نمیدونم داشتم چیکار میکردم امروز که اینطوری شد. من چون ناخن بلند نمیکنم، تجربهی شکستن ناخن ندارم. ولی حالا از جایی که اصلا به گوشت وصله شکسته! یا تقریبا شکسته. ناخنهام به شدت شکننده شدهن. این یکی الان به قول ما دَکَهخور شده. دکه = کوچکترین تماس بین دو چیز. یعنی انقدر حساس شده که کوچکترین تماسی که چیزی باهاش پیدا کنه، درد میگیره و انگار برمیگرده و دلم ریش میشه.
اگه سوال نپرسین یه عکس دیگهم نشونتون بدم!
اینم جمعه که رفته بودیم چالیدره، حانیه سادات:
از دعای عرفه:
الهی الی من تکلنی؟
الی قریب فیقطعنی؟
ام الی بعید فیتجهمنی؟
ام الی المستضعفین لی؟
و انت ربی و ملیک امری...
.
.
.
انت کهفی حین تعیینی المذاهب فی سعتها و تضیق بی الارض برحبها
.
.
.
اللهم اجعل غنای فی نفسی
و الیقین فی قلبی
و الاخلاص فی عملی
و النور فی بصری
و البصیرة فی دینی
و متعنی بجوارحی
و اجعل سمعی و بصری الوارثین منی
- تاریخ : چهارشنبه ۷ تیر ۰۲
- ساعت : ۱۹ : ۲۲
- نظرات [ ۷ ]