به ۱۴۰۱:
زیاد منو گریوندی. فشارهای زیادی بهم وارد کردی. با یه دل فشرده و پردرد شروع شدی. حسرت زیاد داشتی، ناامیدی هم. اما به عبارت دقیق، سرد و گرم روزگار رو درهم داشتی. تجربههای بدیع و شگفت داشتی. چند تا اولین رو در تو تجربه کردم. بعضی جاها رشدم دادی. آدم متفاوتی ازم ساختی. ارتباطاتم کیفی و کمی جهش قابلتوجهی داشت در تو. خوشیهای زیادی بهم تقدیم کردی، غالبا توام با درد؛ که وجه افتراق خوشیهای اصیل با خوشیهای فیکه. درس هم کم نداشتی. چند تاش خیلی مهم بود، یکی اینکه هیچ چیز نه تنها از هیچ کس بعید نیست، که از خود تو هم بعید نیست.
به ۱۴۰۲:
دوست دارم ببینم چی داری تو چنته. به نظرم خودتو واقعا آماده کن. من تسنیم ۴۰۰ی که وارد ۴۰۱ شد نیستم. دستامو ستونوار بردهم بالا. اگه تا حالا هی سعی کردهم مدل خودمو رو زندگی پیاده کنم، حالا دارم مدل زندگیو رو خودم پیاده میکنم. میخوام ببینم به قول آقای، وقتی کسی نباشه که باهات بجنگه، تو چه جوری یکطرفه میخوای باهاش بجنگی؟ نه تنها برات لیست اهداف سال جدید ردیف نمیکنم، بلکه به هیچ هدفی هم نمیخوام فکر کنم.
به جیمجیم:
تک بودی. خاص بودی. نزدیک بودی. شجاع بودی. رقیق بودی. قدرتمند بودی. جدید بودی. متفاوت بودی. هیجانانگیز بودی. زیبا بودی. مهربون بودی. تو ۴۰۱ همهی اینها بودی. و همهی این جملهها با فعل "هستی" هنوز هم. بارها دلم رو لرزوندی. بارها دلت رو شکستم. به مو رسید، پاره نشد. گره خورد، محکمتر شد. فاصلهی زمین تا آسمون بینمون رو با محبت و علاقه پر کردیم. خیلی گریه کردم با تو، گاهی هم برای تو. و خیلی هم خندیدم با تو و به دلیل وجود تو. چند بار دلدرد گرفتم از شدت خنده که قبل از اینها برمیگشت به چند سال قبل! و گریههام این دو سال اخیر، خیلی زیاد بود قبل از تو. حل کردنت سختترین مسئلهی امسال بود که امیدوارم تو ۴۰۲ بالاخره از پسش بربیام. ساعتها باهات راه رفتم، گاهی پادرد گرفتم از راه رفتن زیاد. خیلی حرف زدم باهات، خیلی خیـــــــــــلی خیلی زیاد. حرفهای الکی و باریبههرجهتِ لذتبخش و حرفهای نگفتنی و خط قرمز و مدفون تو عمق شیارهای مغزم. چند بار به ذهنم خطور کرد شاید بهتر بود اول من رو مثل بقیه میشناختی و بعد اینجور حرفها رو بهت میزدم، چمدونم محض اینکه بدونی جنس این حرفها رو و جای خودتو تو دلم. ولی خب تو، تو بودی و این هنر تو بود که من، جلوی تو، من باشم. انقدر این چهار ماه، نوسانی و پر از چالش گذشت و درعینحال انقدر خوب گذشت، که نمیدونم حالا برای ۴۰۲ آرزوی آرامش و ثبات کنم یا تلاطم و خندههای بین گریه؟
سال نو برات شاد شاد بگذره. موفق بشی. اونایی که اذیتت میکنن رو نبینی یا کمتر ببینی، بجز من البته :)) و آرامش واقعی، حقیقی، ژرف، قوی و دائم برات آرزو میکنم عزیزدلم ♡
- تاریخ : دوشنبه ۲۹ اسفند ۰۱
- ساعت : ۲۳ : ۰۸
- نظرات [ ۰ ]