انقدر دیردیر میام حرم که وقتی وارد میشم، قلبم گریه میفته. همیشه نظرم این بود که جای فکر، احساس، درد، عشق، نفرت و کلا همه چی این کلهی گنده است. ولی مدتیه دقت کردم، میبینم احساساتمو دقیقا تو محل قلبم حس میکنم. انگار یه چیزی قلبمو حرکت میده. گاهی تحت فشاره، گاهی جرقه میزنه و پرنور میشه، گاهی هم گریه میکنه. چرا واقعا؟
از شنبه میخواستم بیام، هی نشد. دیگه امروز بالاخره قسمت شد. تف به ریا، روزه هم هستم =)))
اینم سهم پرواز و من و واران و بقیهی دوستان مشتاق:
- تاریخ : دوشنبه ۲۸ آذر ۰۱
- ساعت : ۱۵ : ۴۱
- نظرات [ ۷ ]