عصبانیام راستش. یه اختلافی تو نحوهی محاسبهی حقوقم با کلینیک داشتم که یه مدت پیش رفتم با مدیر اداریمالی صحبت کردم. قرار شد با رئیس کلینیک حرف بزنه و نتیجه رو بهم بگه. امشب گفت که رئیس قبول نکرده حرف منو و گفته توافقمون چیز دیگهای بوده؛ ولی حالا که این اعتراض مطرح شده، ما از این به بعد رو به طریقی که خانم تسنیم گفته محاسبه میکنیم، ولی تا قبل از مهر مابهالتفاوتی که مطرح شده رو پرداخت نمیکنیم. واقعا عصبانی شدم. کاملا غیرمنصفانه است. درسته که اصلا رقمی نیست، ولی هرچی که هست، حتی اگه هزار تومن هم باشه، چیزیه که حقمه و براش کار کردهم. اینکه مزد واقعیمو ندن عصبانیم میکنه. از طرفی هم رقمی نیست که بخوام برای بار چندم برم بگم، حدود یک تومنه، وگرنه میرفتم این بار با خود رئیس صحبت میکردم. چند ماهه که من دارم سر حقوقم (نه این اختلاف، کلا سر افزایش حقوق) مذاکره میکنم. اونا هم دارن سر بستن قرارداد بلندمدت مذاکره میکنن. از طرفی میخوان تا آخرعمرم! به گفتهی خودشون اینجا بمونم، از طرفی هم میگن نمیتونیم بیشتر از این بهت حقوق بدیم. ته چکوچونههامون شده اینکه درصد رو به حقوق ثابت اضافه کردهن و بهم زمان دادن که بسنجم ببینم این مدل جدید محاسبهی حقوق رو قبول دارم یا نه. از اینورم من باید تعهد بدم که بعد از اتمام اون زمان اگه نخواستم ادامه بدم بهشون فرصت بدم بتونن نیروی جدید استخدام کنن و آموزش بدن. بعضی روزا با خودم میگم مدل شخصیت من طوریه که حقوق ثابت رو به حقوق شناور ترجیح میدم و خب اینجا با شخصیتم میخونه و مثل کار تو درمانگاه و اینا نیست که وابسته به تعداد شیفت و تعداد مریض و اینا باشه و درسته حقوقم جزء حقوقهای پایین جامعه است، ولی اگه خودم بخوام آبباریکهایه که میتونه همیشه باشه و با این توصیفات بهتره بمونم. ولی خیلی وقتهام که اینجور برخوردها و بیانصافیها و بعضی بینظمیها رو میبینم، میخوام همون لحظه گریبان چاک کرده و درجا بیام بیرون. تازه این بهم ثابت شده که پیشرفت پشت دایرهی امنمونه. من همیشه وقتی کارمو دیگه دوست نداشتم بدون درنگ اومدم بیرون، بدون اینکه هیچ کار جایگزینی قبلش پیدا کنم. و بعدش همیشه فرصتهای بهتری گیرم اومده. حتی کار قبلی رو من بهمن رها کردم، هم خانواده و هم دکتر بهم گفتن لااقل تا آخر سال بمون که عیدیتو بگیری ولی من نمیتونستم یک روز بیشتر بمونم حتی و اومدم بیرون. البته توقع داشتم حالا که بیشتر از یک سال براش کار کردهم، به خاطر این یک ماه از عیدیم نگذره و پرداخت کنه، ولی نکرد. و بعد بلافاصله این کارمو پیدا کردهم که تا اینجا در مجموع ازش راضیتر از کار قبلیمم و اگه یک ماه دیرتر کار قبلو رها میکردم دیگه این کارو از دست میدادم قطعا. یعنی میخوام بگم ممکنه از بیرون خانواده و بقیه شماتتم کنن برای تصمیمم ولی نتیجهی نهایی خیلی بهتر از اونی شد که اونا میگفتن انجام بده. الانم میگم درسته این کار مزیتایی داره که منو به ادامهش ترغیب کنه، ولی از کجا معلوم بیرونش فرصت بهتری در انتظارم نباشه؟ البته متقابلا دارم فکر میکنم این یه چیز تضمینشده هم نیست، ممکنه اینو رها کنم نه تنها فرصت بهتری گیرم نیاد که حتی شاید فرصت ضعیفتری هم گیرم نیاد. تقریبا تو هیچ کاری انقدر زود به بیرون اومدن ازش فکر نکرده بودم، ولی برای بیرون اومدن از هیچ شغلی هم تا حالا انقدر تردید نداشتم. فعلا میخوام بذارم اون زمانی که بهم برای سنجش دادن بگذره، بعد تصمیم بگیرم.
- تاریخ : شنبه ۱۴ آبان ۰۱
- ساعت : ۲۱ : ۵۱
- نظرات [ ۱ ]