از بیمارستان رفتم بالاخره اون صندلی (صندل+ی) که از اول تابستون دلم رفته بود براش رو خریدم. میذارمش تو کلینیک که از این به بعد کفشمو عوض کنم. آخه هشت ساعت کفش داشتن سخته برام. اخیرا که کفشمو درمیآوردم و میذاشتم پام هوا بخوره. یه بار همکارم دید کلی خندید. واسه همون گفتم یه چیزی بپوشم که مثل کفش کیپ نگه نداره پامو و از طرفی دمپایی پوشیدن تو محیط کارم دوست ندارم. فلذا اینا همه بهانه شد که برم اون صندلی که نشون کرده بودم رو بخرم ^_^
بعدم رفتم پلیس ۱۰+ برای پیگیری تمدید گواهینامهم. اعتبار گواهینامهم ۲۳ شهریور تموم شده و از اون موقع دارم کاراشو میکنم و هنوز به مرحلهی درخواست تعویض دادن نرسیدم!! بعد از چندین بار اذن ورود خواستن و بار ندادن و بعدم فرستادن برای انگشتنگاری و صبر برای اومدن جوابش، بالاخره تو مهر نوبت دادن برم دفتر کفالت که یه چند تا فرم پر کردم و کارت کشید و گفت یک ماه دیگه برو پلیس ۱۰+. هنوز یک ماه نشده ولی دیگه من امروز رفتم. بازم چند تا فرم پر کردم و کارت کشید و گفت ۲۵ روز دیگه بیا برای دادن درخواست تعویض. بعدم سه ماه طول میکشه که صادر بشه ولی بهت برگه میدیم که باهاش میتونی رانندگی کنی. اگه همون ۲۵ روز دیگه کارم انجام بشه و باز به تعویق نیفته، میشه بیشتر از دو ماه. حرص بخورم یا نخورم؟ نه نخورم :)
بعدم داشتم تو خیابون میرفتم. یه خانومی جلوی یه خانوم دیگه رو گرفت گفت میشه پنج دقیقه وقتتونو بگیرم؟ گفت نه و رفت. من که رسیدم به منم گفت. گفتم بعله :) گفت چند تا سوال راجع به اتفاقات روز جامعه دارم. اطلاعاتتون جایی ثبت نمیشه. جواب میدین؟ گفتم بله ولی بگم من ایرانی نیستم. گفت ایرانی نیستین؟ گفتم خیر. گفت خیلی ممنون، خدانگهدار :) هی من به خودم میگم توروسننه ها، واز نمیشه.
- تاریخ : سه شنبه ۳ آبان ۰۱
- ساعت : ۱۱ : ۰۴
- نظرات [ ۴ ]