مونولوگ

برعکس چیده ولی چیزی که توجهم رو جلب کرد ، این بود که اون خیلی درست تر از پازل چیده ! 

این دخترکت که نمیدونم کیه فوق العاده هوش بصری بالایی داره ! 

توجه کن به تنه ، اون سعی کرده نشون بده که حیوون گردن داره و گردن باریکه ، 

و گوش ها خیلی جالب مثل یک سگ واقعی که در حالت عادی گوش انگار افتاده اس گذاشته شده، بچه گربه هام همینن  

کلا تصوری که ارائه داده از خود پازل خیلی جذاب تر و خلاقانه تره ! 

با دخترک باهوشی طرفی ... 

عاشق ذهن بچه‌هام که دنبال چارچوب نیستن. اون‌جوری که دلشون می‌خواد می‌چینن.

سلام

 ستاره* به ما؛ هم تعلق می گیره :)))

عافیت برقرار

عاقبت شما بخیر

وفقکم

نظر دلژین جالب بود. راست میگه. الان دقت کردم دیدم چه واقعی چیده.

:)) اون وا بده ای که گفتی خیلی قشنگ بود. مامان باباها عادت کردن به این کار. از بس روشون توی بچگی انجام شده.

ولی صحبتت خیلی درسته. چه خانوم مهربونی هستی ^___^

خوشبحال بچه هات

دختر من چند روز پیش اومده بود اصرار اصرار که مامان بابا چرخ جاروبرقیم رو در بیارین برام. منم تو این فاز بودم که عه عه نگاه کن جارو شرحه شرحه شده. این چه بازیه آخه. بعد چرخ و درآوردم دادم دستش

در کمال ناباوری دیدم محور چرخ توی دستشه و گردالی چرخ و گرفته سمت دهنم و میگه مامان شعر بخون. :)) خیلی شگفت زده شدم. از قضاوت خودمم شرمنده شدم. برامون جالب بود چه طوری به ذهنش رسیده. بعدم کلی با پدرش کنسرت اجرا کردن :))

خب همینم اسمش مهره. میشه تو اون شرایط از زور و اجبار و روشهای دیگه هم استفاده کرد که الان این کار و میکنند. ولی شما چالشت و قشنگ حل میکنی. :)

عه عه. نگو. به نظرم که اصلا این طوری به نظر نمیرسه. ولی من میگم مامان کاردستی میشی

:)) عزیزم. راستش خودمونم اینطوری فکر میکنیم. :)) برای همین هر بار شگفت زده میشیم. آره ماشاءالله بزرگ شده. :)) یه وقتایی میاد میگه مامان من خانوم نشدم. کوچولوئم. دستام کوچولوئه. نمیخوام برم مدرسه پیش بچه ها. میخوام پیش مامانی بمونم. :)) (بهش گفتیم آبجی نیایش خانوم شده رفته مدرسه)

خیلیی ممنون. چه دعای خوبی

در حق خودت و عزیزانت مستجاب

:))

:*