مونولوگ

‌‌

۷ مهر ۱۴۰۱

 

والا دارم می‌مُرَم 😭 صبح تو بیمارستان فهمیدم باز مریض شده‌م و هی علائم بیشتر و حالم بدتر شد. آخراش آبریزش بینیم انقد زیاد بود، جلو مریضا خجالت می‌کشیدم هی دستمال دستم بود. حالا که دستگاهو بردم کلینیک تحویل دادم و یک عالمه راه پیاده رفتم و تو متروئم و بالاخره دارم میرم خونه، بدن‌درد و شل‌مغزی هم شروع شده. می‌دونم شل مغز به یه چیز دیگه میگن، ولی اینجا یعنی اون مدلی که سرتو به هر طرف تکون میدی مغزت می‌ریزه همون‌ور :)) فقط دلم می‌خواد برسم خونه و بیفتم و دیگه پا نشم.

پیاده‌روی طولانی هم واسه این بود که یه واکس خوب واسه کفش پیدا کنم. من تقریبا همیشه کفش چرم می‌پوشم. بعد هر دفعه هم که کفش می‌خرم فروشنده میگه اینا تا پنج سال واسه‌ت کار می‌کنه. منم می‌خندم و میگم آره حتما. کفشای پامو نشونش میدم و میگم اینا رو ببین، یک یا دو سال کار کرده‌ن فقط. بعد فروشنده میگه با اینا چیکار می‌کنی که اینجوری میشن؟ :))) یه بار یکیشون گفت رانندگی زیاد می‌کنی؟ گفتم نچ. این آخرین بار، فروشنده‌هه گفت شاید واکست خوب نیست. بعضی واکسا زود کفشو خراب می‌کنه. یه چیزی رو هم گفت خوبه که من تو ذهنم نموند اون موقع. ولی اینو به گوش گرفتم. امروز رفتم بگردم ببینم واسه چرم، چه واکسی خوبه و خراب نمی‌کنه و ایضا برق هم میندازه. ولی تعمیرکار کفش دقیقا همون واکسی که تو خونه دارم رو پیشنهاد کرد. اون چون داره تموم میشه، یکی گرفتم و برگشتم. راز برق انداختنش هم گفت اینه که بعد از اینکه با برس کوچیک واکس زدی، با برس پهن انقد بکشی که برق بیفته. ولی خب راز زود خراب شدن کفشامو هنوز حل نکرده‌م و به یه پوآرو یا شرلوک هولمز نیازمندم.

یه فرضیه‌ای بود که می‌گفتن چون چند ساله همه‌ش ماسک داشتیم و خیلی کم در معرض میکروب‌ها و ویروس‌ها بودیم، ایمنی بدنمون اومده پایین و حالا که می‌خوایم ماسکامونو برداریم خیلی زودتر از سابق مریض میشیم؟ الان اون فرضیه داره در من تقویت میشه. فک کنم چهار بار شد دیگه که من تصمیم گرفتم دیگه ماسک نزنم و بعد از یک یا دو روز ماسک نزدن بلافاصله مریض شدم. تازه از اون مریضی قبلی خلاص شده بودم. دیروز پریروز ماسک نزدم، امروز صبح این شکلی شدم. هی میگم ولش کنم و دیگه ماسک نزنم و بذارم هر چقدر جهان دوست داره میکروارگانیسم وارد بدنم کنه. بالاخره برمی‌گردم به روال سابق و دوباره مقاوم میشم. قبلا من خیلی کم مریض می‌شدم. ولی خب بعد از کرونا، دیگه نمی‌تونم موقع مریضی همین‌جوری برم بیرون. یه احساس گناه بابت انتقال بیماری بهم دست میده. قبلا به نظرم میومد خب سرماخوردگیه دیگه، حالا منتقل هم بشه چی میشه؟ ولی الان با اینکه می‌دونم دیگه خطر جانی جدی نداره و همون سرماخوردگیه، بازم نمی‌تونم وجدانمو ساکت کنم. اینه که از اون موقعی که تصمیم به ماسک نزدن گرفته‌م، روزهای انگشت‌شماری بوده‌ن که نزدم و بازم بیشتر ماسک داشته‌م. فک کنم بهتره یه‌جوری سیستم ایمنی بدنمو تقویت کنم بعد ماسکمو بردارم. ایشالا به زودی همه از شرش خلاص شیم.

 

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan