مونولوگ

‌‌

درمانگاهانه


امروز یکی از مادران باردارمون به مناسبت تولد من شیرینی آورده بود. البته ده روز پیش زایمان کرده بود، ولی خب مسلما دلیلش این نمی‌تونه باشه! فقط نمی‌دونم کی بهش گفته بود که تولد منه 😂
دو تا شیرینی برداشتم، یکیش به این نتیجه رسید:


خیلی خیلی شلوغ (و نه شر! و نه شیطون!) بود! بعد از گرفتن شیرینی آروم شد :) اول کل خامه‌هاشو خورد، بعد کیکشو :)

یه دختر حدودا ده ساله هم بود که مامانش رو تخت معاینه بود و این اصرار داشت بره داخل که رمز تبلت رو براش بزنه!!! انقدر هم پررو و چش‌سفید و لجباز بود که هرچی می‌گفتی نمیشه و برو بیرون نمی‌فهمید! یه‌کم بچه‌هامونو از تو گوشی و تبلت و لپ‌تاپ بکشیم بیرون، آداب معاشرت و ادب یادشون بدیم شاید بد نباشه!

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan