امشب دعوت شدیم :)
دیشب یه تیکه از حرفام جا موند: "دیگه حسرت نمیخورم که چرا مرد نیستم و نمیتونم مثل اونا سینه بزنم." (حسرت خیلی آشنای خیلی از خانومها)
یک شب هم طول نکشید که باز هم دلم خواست میتونستم مثل مردها سینه بزنم:
دستها به نوبت بر آسمان بلند میشوند و فرودشان بر سینههای ستبر و مردانه، طنین باشکوهی در فضا میافکند. تکرار نوحه: همه با دست چپ بر پا میکوبند، ریتمیک و منظم؛ آخرین ضربه را محکمتر میزنند و باز دستها و آسمان به هم میرسند.
مگه میشه جایی، جمعیتی، منظوم! باشن و من محو نشم؟
البته یه جایی بود که نوحهخوان یه ریتم خاصی رو گفت بزنن و هیچکس بجز برادران من نتونستن بزنن :) مشخصه که ریتم تولیدی بقیه غالب بود.
دایی هم به سبک وطن سینه میزد، خیلی محکم و خیلی پر تحرک با وسیعترین دامنهی حرکتی دست.
جملهی ماندگار امشب هم تعلق میگیره به زندادششش: جووجه! نرو اونور، اون طرفِ عمه دیگه عمه نیست! :)))
و هدهد: یا اون نونایی که ریز (ترید) کردی رو بریز تو کاسهی آبگوشت من یا بیا وروجکو نگه دار! :///
دیشب یه تیکه از حرفام جا موند: "دیگه حسرت نمیخورم که چرا مرد نیستم و نمیتونم مثل اونا سینه بزنم." (حسرت خیلی آشنای خیلی از خانومها)
یک شب هم طول نکشید که باز هم دلم خواست میتونستم مثل مردها سینه بزنم:
دستها به نوبت بر آسمان بلند میشوند و فرودشان بر سینههای ستبر و مردانه، طنین باشکوهی در فضا میافکند. تکرار نوحه: همه با دست چپ بر پا میکوبند، ریتمیک و منظم؛ آخرین ضربه را محکمتر میزنند و باز دستها و آسمان به هم میرسند.
مگه میشه جایی، جمعیتی، منظوم! باشن و من محو نشم؟
البته یه جایی بود که نوحهخوان یه ریتم خاصی رو گفت بزنن و هیچکس بجز برادران من نتونستن بزنن :) مشخصه که ریتم تولیدی بقیه غالب بود.
دایی هم به سبک وطن سینه میزد، خیلی محکم و خیلی پر تحرک با وسیعترین دامنهی حرکتی دست.
جملهی ماندگار امشب هم تعلق میگیره به زندادششش: جووجه! نرو اونور، اون طرفِ عمه دیگه عمه نیست! :)))
و هدهد: یا اون نونایی که ریز (ترید) کردی رو بریز تو کاسهی آبگوشت من یا بیا وروجکو نگه دار! :///
- تاریخ : شنبه ۲۴ شهریور ۹۷
- ساعت : ۲۳ : ۵۵
- نظرات [ ۷ ]