پشتکار عجیب حجت تو نگهداری پرندههای مجروحی که پیدا میکنه مثالزدنیه! از وقتی بچه بود یادمه و یاد همهی اعضای خانواده که هر چند وقت یکبار یه پرندهی زخمی یا ضعیف با خودش میاره خونه. خوبش میکنه و بعد ول میکنه بره. واقعا نمیدونم چرا اینقد زیاد از اینا پیدا میکنه، همهمون متعجبیم. چرا هیچوقت هیچوقت ما پیدا نمیکنیم؟ انقد هم تو نگهداریشون مصممه که میتونه از خوابش، خوراکش و بقیهی امکاناتش به خاطرشون بزنه. اینم آخرین مورد که دو سه روزه مهمون ماست :)
گردنش کجه و ضعیفه و نمیتونه پرواز کنه. چون مامان گفتن ببرش بیرون خونه رو کثیف میکنه، بردتش تو حیاط، براش یه جعبهی گندهی میوه نمیدونم از کجا آورده که گربه نخوردش. الان هم دیدم پا شده رفته دو تا فرش کوچولو انداخته رو جعبهش که تو این سرمای اول صبح یخ نزنه. دیروز هم از سرکار زنگ زده خونه که واسش نون و آب بذارین! مطمئنم یه روزی یه مرغداری، گاوداری یا همچین چیزی دایر میکنه بالاخره :))
گردنش کجه و ضعیفه و نمیتونه پرواز کنه. چون مامان گفتن ببرش بیرون خونه رو کثیف میکنه، بردتش تو حیاط، براش یه جعبهی گندهی میوه نمیدونم از کجا آورده که گربه نخوردش. الان هم دیدم پا شده رفته دو تا فرش کوچولو انداخته رو جعبهش که تو این سرمای اول صبح یخ نزنه. دیروز هم از سرکار زنگ زده خونه که واسش نون و آب بذارین! مطمئنم یه روزی یه مرغداری، گاوداری یا همچین چیزی دایر میکنه بالاخره :))
- تاریخ : چهارشنبه ۱۴ شهریور ۹۷
- ساعت : ۰۷ : ۲۸
- نظرات [ ۸ ]