مونولوگ

‌‌

در فراسوی مرزهای تنت...


از برنامه‌ای می‌گفت که مهمان برنامه همزمان که با مجری صحبت می‌کرده، عملیات ریاضی مثل جذر رو هم انجام می‌داده. و بعد در مذمت ما انسان‌های معمولی می‌گفت "ما حتی رو یه کارش هم خوب نمی‌تونیم تمرکز کنیم. اینا همه‌ش با تمرین به دست میاد، باید تمرین کرد و پشتکار داشت."
اول یاد پیش‌دانشگاهی افتادم که سر کلاس ریاضی بود یا فیزیک، از معلم سوال پرسیدم و داشت بهم جواب میداد، تو صورت معلم نگاه می‌کردم و همزمان حل تمرین پای تخته رو توی دفترم می‌نوشتم. در واقع یه کار ناخودآگاه بود و خودم وقتی فهمیدم که هم‌کلاسی‌هام همونجا اظهار تعجب کردن! اون موقع که متوجه این قضیه شدم، یه حس خوب در من به وجود اومد که "من می‌تونم چند کار رو همزمان انجام بدم"
و بعد یاد کلیپ‌های حیرت‌انگیز!ی که هر چند وقت به هم نشون میدن میفتم و اینکه هر کاری می‌کنم نمی‌تونم با دیدنشون تعجب کنم. اونقدر توانایی‌های خارق‌العاده تو دنیا وجود داره که دیگه پرواز یه آدم هم برام چندان عجیب نیست. نوشتن و صحبت همزمان که هیچ، شکستن خیلی از رکوردهای گینس هم برام نه اهمیت داره، نه هدفیه که بخوام به قول همکارم براش تمرین و تلاش کنم، نه متوجه میشم که چرا باید امتیاز محسوب بشه. مدتیه که خیلی کم تعجب می‌کنم، بهت‌زده میشم، خشک میشم. از همون زمان فهمیدم هر کسی را بهر کاری ساختند. اگه تلویزیون یکی رو نشون میده که تو بچگی به چند زبان مسلط شده، من جوگیر نشم و برم دنبال این کار. اگه بیوگرافی آدم‌های مشهور رو می‌خونم تحت تاثیر قرار نگیرم و از خودم ناامید بشم. دارم می‌گردم راه مخصوص به خودم، زمینه‌ای که برای من طراحی شده و شگفتی مخصوص به خودمو پیدا کنم؛ می‌گردم ولی هنوز پیدا نکردم. دیر هست یا نیست رو نمی‌دونم، ولی نمی‌تونین منو ناامید کنین، چون پیامبر در چهل سالگی فهمید که قراره پیامبر آخرین دین الهی باشه. تشبیهم تو حلقم :)


+ امروز با خوندن یک پست تعجب که هیچ، داشت شاخ‌هام درمیومد!

  • نظرات [ ۱۲ ]
ار کیده
۰۳ شهریور ۹۷ , ۲۱:۲۹
چه پستی؟ :))

پاسخ :

میشه لطفا نگم؟ :)
خورشید ‌‌‌‌
۰۳ شهریور ۹۷ , ۲۱:۳۶
یعنی چی بوده که بعد از مدتها به تعجب واداشتتون؟! (دوستان میدونند من زیادی کنجکاوم!)

+ تشبیهتون باعث امیدواری من نیز شد :))
چون من هم دارم میگردم راه مخصوص به خودم رو پیدا کنم
ولی هنوز پیدا نکردم

پاسخ :

باید می‌نوشتم که بی‌ربط به پست! این جنس تعجبش فرق داشت. چون اینجور نیست که از هیچ چیزی تعجب نکنم. مثلا بابام زود از سر کار بیاد تعجب می‌کنم. این مدلی رو دارم، ولی شگفت‌زده نمیشم :) از اون پست هم یه مدل سومی تعجب کردم! که با اجازه‌تون بمونه پیش خودم.

+ چه خوب :)))
خورشید ‌‌‌‌
۰۳ شهریور ۹۷ , ۲۱:۴۴
اصلا متن اصلی فراموش شد! :))
همه الآن کنجکاوند همون پست بی ربط رو بدونند چی بوده :)))))

پاسخ :

احتمالا خیلی‌هاشون خوندن، چون ارتباطات من خیلی کمتر از خیلی از دوستانه اینجا و بعیده اون پست رو ندیده باشن. اما اینکه تعجب کردن یا نه رو مطمئن نیستم :)
برگ سبز
۰۳ شهریور ۹۷ , ۲۲:۴۳
سلام 
من نمتونم همزمان حرف بزنم و کار دیگه ای هم بکنم 
بالاغیرتا اگه به من ربط داره بیا بهم بگو :\ 

پاسخ :

سلام
بالاغیرتا چی بهت ربط داره؟ 🤔 اون پسته؟ نچ نداره :)
برگ سبز
۰۳ شهریور ۹۷ , ۲۲:۵۳
راستی اولش که عنوان رو توی وبم دیدم گفتم
چی؟ پست عاشقانه؟ اونم کی!؟ تسنیم؟ اصلا به گروه خونش نمیخوره!

پاسخ :

یه بار یه نفر دیگه هم همینو بهم گفت، تو بیان البته. تو واقعیت که زیاد شنیدم.

و من از این برداشت تعجب می‌کنم. نه اینکه عاشق شده باشم، ولی چرا باید عشق به گروه خونی من نخوره؟!!
مرتضا دِ
۰۳ شهریور ۹۷ , ۲۳:۲۱
راستش منم با تیتر تو جذب شدم ببینم چیه؟ تسنیم عاشق شده؟


لینک. رو خصوصی برام بذار

پاسخ :

اتفاقا شما رو می‌دونم که اون پست رو خوندین
serek Khatoon
۰۳ شهریور ۹۷ , ۲۳:۵۹
سلام😁
انقدر بچه بودبم این نابغه‌های خردسالی که برنامه های تلویزیونی میاوردن معرفی می‌کردن از شونصد جهت مختلف تو سر ما کوبیدن که ... هعی ...باز تو دست رو دل من گذاشتی دختر؟

پاسخ :

سلام😄
الان اون نابغه‌ها کجان؟ :)

+ بیا دستمو ور می‌دارم، آآ... :)))
برگ سبز
۰۴ شهریور ۹۷ , ۰۴:۵۶
نَوَدانِم 
شاید چون هیچ وقت ازش حرف نزدی و یا شاید چون منطقی حرف میزنی 
نمی دونم 

پاسخ :

بالاخره نودانی، یا نمی‌دونی؟

بعد هم عنوان مگه عاشقانه بود؟ از شعر عاشقانه برداشتم، ولی کراپش کردم! :)))
مرتضا دِ
۰۴ شهریور ۹۷ , ۰۹:۰۷
یکم بیش تر راهنماییم کن/
پست ارکیده؟

پاسخ :

اون راهنمایی نبود! منظورم این بود که شما خوندین دیگه، پس نیازی نیست معرفی کنم. پستی رو که خوندین چرا باید دوباره بخونین؟ :)
مرتضا دِ
۰۴ شهریور ۹۷ , ۰۹:۲۶
دوست دارم دوباره بخونم :|

پاسخ :

:|
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۰۴ شهریور ۹۷ , ۱۰:۵۱
اصلا هم دیر نیست.

پاسخ :

:)
مردی بنام شقایق ...
۰۶ شهریور ۹۷ , ۰۹:۳۸
مزخرف ترین حالتش اینه که بعضی پدرمادرا میخوان با زور همون ویژگی های خاص رو تو بچه هاشون ایجاد کنن که پس فردا تو مهمونی زنونه(منظورم مدلشه ها. وگرنه فرقی نیس بین مردا و زنا در چنین مهمونی هایی. جفتشون ازین حرکات دارن) پز بدن و بگن بچه مون نخبه اس و خاصه و این مسخره بازیا...

پاسخ :

یعنی مزخرف‌ترین حرکت ممکنه! من اگه بچه‌هام نخوان درس بخونن و کاسبی کنن هم کارشون ندارم :)))

+ حالا اگه ممکنه لفظ مهمونی زنونه رو نگین بهتره. چون اینجور برداشت میشه که در اصل این حرکات زنانه است و حالا گاهی آقایون هم یه خبطی میکنن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan