"تمام اعضای بدن پیش ما به صورت امانت هستند که به وسیله آن ها ترقی کنیم و به کمال برسیم و باید به تمام معنی و تا حد امکان و به اندازه، نه کمتر از طاقتشان و نه بیشتر از طاقتشان آن ها را برای رسیدن به بالاترین حد کمال استفاده نمود."
اینو اینجا خوندم.
اگه یه وسیلهی موردنیازی رو اجاره کرده باشیم، حواسمون هست که بیکار و عاطل نمونه. میگیم من دارم بابتش پول میدم، چرا بلااستفاده رهاش کنم؟ باید تا اون حدی که جا داره ازش استفاده کنم.
اگه اون وسیله رو به صورت مجانی و موقت دستمون بدن، شاید به اندازهی لازم قدرشو ندونیم؛ ولی بازم همین که فک کنیم بالاخره باید پسش بدیم باعث میشه ازش استفاده کنیم. اکثر اوقات هم تا اون حدی که میتونیم و میکشه بهرهبرداری نمیکنیم. عجیبه که احساس زیان هم نمیکنیم!
ولی گاهی وسیلهای از اول دستمون بوده، مال خودمون بوده، احساس میکردیم برامون دوام داره؛ چی کار میکنیم؟ ما تنبلا میگیم حالا که هست، بعدا هم هست، الان نشد بعدا. بعدا میشه، بعداتر همیشه وجود داره. اگه کاری هم باهاش بکنیم مطابق آخرین ظرفیتشه؟ نه!
بدن ما دائما و به مرور داره مستهلک میشه؛ بدنی که فک میکنیم مال خودمونه، ازلی و ابدی؛ بدنی که من فک میکنم استیجاریه و باید حقالاجارهشو بدیم؛ بدنی که هنوز حد نهایتِ توان براش مشخص نشده و هرازگاهی شاهد رکوردهای عجیب و غریبی تو دنیا هستیم؛ این بدنهای خارقالعاده هم نه، همین بدن تنبلِ پرورشنیافتهی خودم، میدونی حتی با همین میشه چه کارها کرد؟ نمیدونی :) اگه تا این حد بافهم و کمالات بودی که جات روی بردار، این نبود!
+ .../که دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد
- تاریخ : يكشنبه ۱۵ بهمن ۹۶
- ساعت : ۰۶ : ۰۷
- نظرات [ ۰ ]