مونولوگ

‌‌

:)

مامانم داشت شبکه پویا میدید. سلمان فارسی که تموم شد، یه انیمیشن شروع شد. شروع شدنش هم این شکلی بود که اسم برنامه رو به صورت حروف جدا جدا تو آهنگری می‌ساخت. من و هدهد و داداش کوچیکم هی داشتیم حدس می‌زدیم که قراره چه لغتی ساخته بشه. هر کی یه چیزی می‌گفت، سینمایی، سیو، سیوی! موسیقی و... که در نهایت هیچ‌کدوم حتی شبیه لغت نهایی نبود! همین که اسم کامل برنامه رو گذاشت، من به سرعت برق و باد خوندمش! "بِشْنَوازی"!!! و هدهد با کمی فاصله‌ی زمانی خوند "بِشنو اَز نِی"! غش کردیم از خنده! انقد خندیدم دلم درد گرفت! دقیقا همینقد خندیدم :)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
مثل اون متسابقینی بودم که تا مجری سؤال رو می‌خونه زنگ رو میزنن، اما بعدش نمی‌تونن جواب بدن!
Designed By Erfan Powered by Bayan