مونولوگ

‌‌

که اینطور!

اولین بار بود که بعد از بحث خودمو دعوا نکردم، نگفتم "بی‌عرضه! بیخود کردی اصلا حرف زدی!" با اینکه این دفعه هم سواد ناقصم باعث شد بعضی جاها گیر کنم، ولی ذهنم خیلی بازتر از دفعات قبل بود. پرانتز باز؛ تو بحث با جنس مخالف همیشه همین‌جورم. از تمام حواسم نمی‌تونم استفاده کنم، چون همزمان دارم به نحوه‌ی رفتارم، تن صدام، لحن صحبتم و چیزایی از این قبیل فکر می‌کنم. از طرفی چون آی‌کانتکت ندارم تمرکزم از این هم کمتر میشه و دیگه از زبان بدنشون هم نکته‌ای دستگیرم نمیشه. بخاطر همین، معمولا بحث‌هام با آقایون رو واگذار می‌کنم و کش نمیدم. میذارم فک کنن توانایی اثبات عقیده‌م رو ندارم. در واقع هم ندارم، چون اون لحظه تمام CPUم صرف پردازش و بازیابی اطلاعات ضروری نمیشه، مقداریش رو برنامه‌های الکی تو پس زمینه اشغال می‌کنن. بعدا که تو تنهایی بشینم فک کنم جواب‌های بهتری به ذهنم میرسه. پرانتز بسته!
اینجا هیچ وقت من شروع‌کننده‌ی بحث نبودم. اما خیلی از مواقع ناخواسته مخاطب بحث قرار گرفتم. بیشتر وقت‌ها از بحث اجتناب می‌کنم و هرچی هم که در مورد مسائل حساسیت‌برانگیز حرف  بزنن سکوت می‌کنم. ولی بعضی مواقع اجتناب ممکن نیست! نمی‌دونم، شاید اقتضای سنم باشه که جلوی بعضی ادعاها نمی‌تونم سکوت کنم. البته این که طرف مقابل دو برابر تو سن و تجربه داشته باشه هم یه دلیل دیگه می‌تونه باشه. امروز از اون روزهایی بود که چشمامو بستم، از هرچی تو چنته داشتم استفاده کردم و برای اولین بار این دکتر پر حرف یه جایی سکوت کرد! سر یه نقطه گیر کرد. ایشون کسی هستن که اگه جایی هم گیر کنن خیلی ماهرانه و مجربانه! فرمون بحث رو آروم به سمت دیگه‌ای می‌چرخونن، جوری که هیچ کدوم از حضار متوجه این ترفند نمیشن! اما امروز یه جایی بعد حرف من ناگهان سکوت کرد. این اولین بار بود صراحتا جوابی نداشت بده. ناگفته نماند خیلی جاهام ایشون مچ منو زد زمین که با وجود اطلاعات و تجربه‌ی ایشون بر من حرجی نیست ;))) بعدا گفت "من از این روحیه‌ی نقادانه‌ات خوشم میاد، از اینکه هیچ حرفی رو همینجوری قبول نمی‌کنی و همیشه مخالفی!" که من نمی‌دونم از کجا به این نظر رسیده. چون من نود و نه درصد مواقع اصلا اظهار نظر نمی‌کنم که بخواد نقادانه باشه یا نباشه؛ اصلا نقدی ندارم که بگم. تا به حال هم اگر تو بحثی شرکت کردم از سر تعصب جاهلانه بوده و بس.
حالا که چونه‌م گرم شده بگم من تعصب به کشور و خاک رو کاملا رد می‌کنم، گرچه خودم اندکی دارم و در تلاشم کمرنگش کنم. اما تعصب نسبت به عقیده رو نمیشه به این صراحت رد کرد. در واقع باید براش شرط گذاشت. چه شرطی؟ اینکه تمام عقاید و آرای عالم رو ریخته باشی تو غربال، اون چکیده‌شو که به دست آوردی، اون وقت رو اون عقیده‌ی عالمانه‌ات مصر باش، متعصب باش، پافشاری کن، براش جون بده. این بحثِ تعصب خاصیت الاستیسیته‌ش خیلی بالاست. الان دو صفحه نوشتم در موردش و هنوز هم راضی نشده بودم! بعد دستمو گرفتم رو اون ضربدره همه‌ش پاک شد :)

  • نظرات [ ۷ ]
س _ پور اسد
۲۶ دی ۹۶ , ۲۳:۲۴
این پاراگراف آخر خیلی عالی بود ... بانظرتان در خصوص تعصب در هر دو موردش موافقم ... شروطش هم بسیار بجا و منطقیه ..... خداقوت
وفقنا و ایاکم 
(ایندفعه بالعکس شد :-)) 

پاسخ :

نظری که عملیش نکرده باشی به چه دردی می‌خوره؟ من خودم یه مرتجع بی‌سوادم!

:))

س _ پور اسد
۲۶ دی ۹۶ , ۲۳:۴۲
نفرمایید ... هر عملی ریشه گرفته از یک نظری بوده .... این نظریه اولیه و پردازش نشده هم بعد از چکش کاری حتما" عملی و محقق خواهد شد ... از همین امشب شروع کن ... من هم یکی از پیروانش می شم :))
وفقکم الله

پاسخ :

یا اباالفضل! :) پس بهتره مراقب حرفام باشه از این به بعد! نظریه‌پرداز هم شدیم! (مزاح!)
س _ پور اسد
۲۶ دی ۹۶ , ۲۳:۵۹
شاید! ایمان 2 جزء داشته باشد؟ خداباوری و خودباوری ؛ باورکن تو می توانی .... (جدی)
نظرشخصی

پاسخ :

من هرجا این حرف رو شنیدم ضربه خوردم و نتوانستم! فک کنم یه میلیون و صد و چهل و هشت باری شده باشه! معهذا! نظر لطف شماست، من دارم تلاشمو برای یه "زندگی" خوب می‌کنم :) خیلی ممنون :)
س _ پور اسد
۲۷ دی ۹۶ , ۰۰:۱۱
پس حرفی نمی ماند جز ؟ 
وفقکم و ایانا
:-)))

پاسخ :

:)))))
سه ‌شنبه
۲۷ دی ۹۶ , ۱۰:۵۵
منم وفقکم و اینا :)

پریروز سر دفاع، میلاد رفت تو اتاق و اومد بیرون، گفت به چشمای تک تک استادها زل زدم، و همین باعث میشد سرشون رو بندازن پایین! 
خودم با اینکه استرسم زیاد بود(اخه ۵ تا استاد بودن و هیچ دانشجویی نبود) آی کانتکت رو به حد اعلا اجرا کردم و عالی بود ... کلا بهتریییییییییییییین نوع دفاع حمله است. تو مغازه یاد گرفتم که حتی وقتی حق با من نیست از خودم دفاع کنم ... بعدن تو‌خلوت به خودم بگک اشتباه کردی و باید اصلاح شی.

الاسیسیته هم تو درسای مربوط به پزشکی هست عایا؟

پاسخ :

بهترین نوع دفاع حمله است؟ :/ شاید، ولی منطقم نمی‌پذیره، وجدانم هم.

پزشکی جزء علوم تجربیه. فلذا بله، نظرات، فراوان و الاستیسیته‌ی مطالب بالاست. از هر طرف بکشی راه داره!
الف سین
۲۷ دی ۹۶ , ۲۰:۰۹
خاصیت الاستیسیته :)))
الاستیسیته و پلاستیسیته از درسای سخت ارشد و دکتراست :))

پاسخ :

خوشبحالتون! فیزیک خیلی شیرینه. شش سالی هست اسمشم به گوشم نخورده! :)
سه ‌شنبه
۲۹ دی ۹۶ , ۱۷:۲۲
بدین وسیله پست آخر رو لایک میکنم!

پاسخ :

منم بدین وسیله ازتون تشکر می‌کنم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan