مونولوگ

‌‌

خون‌های کم‌رنگ/بی‌رنگ/بدرنگ

در مورد اینکه چرا بیماران نیازمند اهدای عضو با ملیت افغان نمی‌تونن تو لیست انتظار قرار بگیرن نه، اما در مورد اهدای خون می‌خوام ازتون سؤال بپرسم. نمی‌خوام در حالت احساسی قضاوت کنم، بخاطر همین از شما می‌خوام در حالت آگاهانه برای من یه کم در مورد کیفیت توضیح بدین. در نظر داشته باشین که تمام خون‌های اهدایی از نظر بیماری‌های منتقله از راه خون آزمایش میشن.

"در ادامه از دکتر بشیر حاجی بیگی درخصوص این مساله که چرا از شهروندان افغان خون گرفته نشد پرسیدیم. وی در ادامه گفت: ما در سازمان اهدای خون از حالت احساسی خارج شدیم و به سمت آگاهانه پیش رفته ایم. واقعیت این است که در تمام دنیا ضوابطی برای اهدای خون وجود دارد.

حاجی بیگی در ادامه تعدادی از قوانین را مثال زد و گفت: یکی از شروط داشتن کارت ملی است. هرکس که کارت ملی نداشته باشد قادر به اهدای خون نیست. به هرحال ما ضامن خونی هستیم که از مردم دریافت می کنیم. و هیچگاه کیفیت را فدای کمیت نخواهیم کرد."


منبع

  • نظرات [ ۱۱ ]
سه ‌شنبه
۲۶ آبان ۹۶ , ۱۸:۵۵
 دلیل قانع کننده ای بود! طرف از خودش که در نیاورده.قانونه 
وقتی یه چیزی قانون شد، هیچ ایرادی به اونی که اجراش میکنه وارد نیست ... 
افغان بودن یا آمریکایی هم فرق نداره.

پاسخ :

اووو چه دیدگاه جالب‌انگیزناکی! من خوشحالم که حداقل تو یه چیز با آمریکائیها اشتراک دارم! اینکه ایران خون هیچ‌کدوممونو قبول نمیکنه :)
الف سین
۲۶ آبان ۹۶ , ۲۱:۱۳
مطابق قانون، هم از یک افغان نمیشه خون گرفت و هم از یک اروپایی. این به معنی کیفیت برتر یا بدتر خون نیست. پس قسمت آخر توضیحات این آقا در مورد کیفیت، مزخرفه. تنها دلیلش قانونه. قانوناً کارت ملی لازم داره.
اما اینکه اساس این قانون درسته یا نه، باید دلایلشون را بشنویم و بعد قضاوت کنیم. شاید دلیلش بیماری ها نباشه و جنبه های دیگه داشته باشه. اینو باید اول بفهمیم که قانونگذار چرا داشتن کارت ملی رو اجبار کرده و بعد قضاوتش کنیم. هوم؟ :)

پاسخ :

هوم :)
اتفاقا تا به خط آخر نرسیده بودم مشکلی نداشتم. چون دسترسی به قانون‌گذار ندارم که دلایلش رو بشنوم قبلا با این قضیه کنار اومدم. اگه یکی بتونه تو این مسیر کمک کنه ممنون میشم.
ولی وقتی ایشون که صداشو درصدی از ملت میشنوه می‌تونه همچین مزخرفی بگه، من که سه چهار تا خواننده بیشتر ندارم حتما می‌تونم به این مزخرف اعتراض کنم، حتی اگه اون جمله یه اشتباه آنی و لفظی بوده باشه. اگه به گوش خودش نمی‌رسه حداقل ممکنه به گوش کسانی که ممکنه بعدا کاره‌ای بشن برسه. به امید اینکه این اشتباهات لفظی کمتر و کمتر و حواس‌ها جمع‌تر و جمع‌تر بشه.
هوم؟ :)
** دلژین **
۲۷ آبان ۹۶ , ۰۹:۰۹
فقط میتونم بگم که من شرمنده اتم.... 
همین... 

پاسخ :

منم می‌تونم بگم شما گلی، تاج سری :)
** دلژین **
۲۷ آبان ۹۶ , ۰۹:۱۲
در هر حالت جمله ی اخرش شرم آوره 

پاسخ :

اوهوم
لوسی می
۲۷ آبان ۹۶ , ۱۹:۲۹
با عذرخواهی از شما و بی تعارف اول خواستم بنویسم خاک بر سرش! :|
بعد دیدم که لزوما منظورش کیفیت خون نیست. کیفیتِ فرایند خون گیری هست. چون در مورد قوانین خون دادن و خون گرفتن داره صحبت میکنه و میگه احساسی عمل نمیکنیم. در نتیجه قضاوت عجولانه نمیکنم. لزوما منظورش این نیست که کیفیت خون ایرانی ها بالاتر هست. اما جمله رو بد مطرح کرده.
و اینو الان برای مستر خوندم اصلا برداشتش این نبود که منظورش کیفیت خون باشه!!
فکر میکنم یه دلیل اینکه ما هم چنین برداشتی کردیم تیتریه که شما زدی! باعث شد که در قضاوت ما اثرگذار باشه.
حالا نمیخوام سنگ اونو به سینه بزنما! کلا دارم میگم که نیمه ی پُری هم داره!

پاسخ :

نه اصلا فک نمی‌کنم دارین سنگ کسی رو به سینه میزنین. اتفاقا شما جزء منطقی‌ترین اعضای بیانین :)
الان سعی کردم با نگاه شما دوباره جمله رو بخونم، ولی نتونستم. تو مهمونی هم هستم، تمرکز ندارم. یعنی چطور؟ کیفیت فرآیند خونگیری یعنی چی؟ میشه منظورتونو واضح بگین؟
لوسی می
۲۷ آبان ۹۶ , ۲۰:۲۳
ببین مستر هرسال خون میداد و اصلا براش پیامک میومد که بیا خون بده جانم نوبت شماست :))
اما یه قانونی در خون گیری هست که حالا دقیقشو نمیدونم اما یه همچین چیزی میگه که اگر در طول یک سال گذشته به مناطق خاصی از جنوب همین کشور سفر کرده باشی خون دادن ممنوع میشه و به همین علت مستر چند سالیه که نتونسته خون بده! و دیگه هم براش پیامک نمیاد! :| فکر میکنم سفرهای خارجی هم شاملش باشه.
مسئله این نیست که خونی که دریافت میشه با احساس ملی گرایانه دریافت بشه، یا خون ما برتر هست! نه واقعا این نیست. مسئله نوعی از بهداشت و خطرات احتمالی هست. فراموش نکنیم که ورود ایدز به ایران از خون گرفتنِ یک کودک شش ساله ی هموفیلیِ ایرانی از خون فرانسوی ها بود که پای ایدز رو به کشور باز کرد و حالا موندیم چطوری بساطشو جمع کنیم. اون زمان هم مثل الان خونها رو قبل از تزریق آزمایش می کردند اما این بیماری و این آزمایش اصلا در ایران مطرح نبود و کسی نمیدونست چنین بیماری ای رو چطور از خون کشف کنه، یا شاید اینکه تو ایران نبود باعث شد که کسی به فکر آزمایش کردنش هم نیفته و شد آنچه شد!
خب طبیعتا بیماری هایی ممکنه در مناطقی خاص از جهان وجود داشته باشه که در ایران نباشه و ما ندونیم. درسته که تمام آزمایشات تمام و کمال بر روی همه ی خون های دریافتی میتونه انجام بشه و میشه، اما این آزمایشات عموماً مختص خونهای ایرانیها (هرکشوری مخصوص خودش) تعریف میشه طبیعتاً هیچ کشوری نمیتونه ادعا کنه که آزمایشات خونش کاااااامل هست و هیچ آلودگی ای در خونهای مبادله شده ش وجود نداره چون بیماریها به صورت کامل شناخته شده نیست. اما وزارت بهداشت هر کشوری نسبت به بیماری های ممکن و موجود و شناخته شده ی کشور خودش اطلاعات کافی داره و آزمایشات رو طبق اونها تعریف میکنه و انجام میده. نهایتش اینه که یه بیماری مخفیِ داخلی رو که بین جامعه رواج پیدا کرده و هنوز کشف نشده، از این میگیرن و میدن به اون یکی! :))
اما این بیماری داخلیه. نه اینکه یه بیماری خونی که اصلا در کشور نبوده رو وارد کشور کنیم و بعد تو تبعاتش بمونیم. کما اینکه برای مسافران جنوب کشور خودمون هم این احتیاط اتفاق میفته. لذا این محدودیت دریافت خون یا کیفیت خون مختص دوستان افغانستانی نیست. از آمریکایی ها و اروپاییها هم خون نمیگیرند، از ایرانیهای کثیر السفر خارج برو هم خون نمیگیرند هرچند با کارت ملی و این جمله رو برای اونها هم میگن! که کیفیت خون گیری و اطمینان از خون دریافتی مهمتر از کمیتش هست.
به نظرم عبارت کیفیت فرایند خون گیری عبارت گویایی از منظورم نبود.

پاسخ :

خوب این نظر شما احتمالا ناشی از اطلاعات ناکافیتون از وضعیت افغانستانی‌های مقیم ایرانه. چون درصد بالایی از اتباع افغان اصلا اجازه‌ی خروج از ایران رو ندارن و سال‌هاست (و خیلی اوقات از اول عمرشونه) که حتی از شهر سکونتشون خارج نشدن! برای سفرهای بین شهری هم محدودیت زیادی دارن حتی. بگذریم که افرادی مثل من که متولد و بزرگ‌شده ی اینجام، اگه تو کشور دیگه‌ای بودم تبعه‌ی اونجا محسوب میشدم و باید کارت ملی هم میداشتم! الانو نبینین که بهمون اجازه‌ی سفر اربعین میدن (که همینم با کللللی اما و اگر و شرایطه) حقیقتش از بعد جنگ سوریه و تشکیل تیپ فاطمیون و... وضعیت افغان‌ها تقریبا از این رو به اون رو شده.

بنابراین دلیلتون در مورد بیماری‌ها و اینا از نظر من قابل درک نیست. ولی فک میکنم حق دارین، شاید منظور دیگه‌ای از حرفش داشته. شاید بشه با نگاه دیگه ای هم جمله رو خوند :)

لوسی می
۲۷ آبان ۹۶ , ۲۳:۰۴
خب در اینکه اطلاعات من از وضعیت شما جامع که هیچی، در سطح معمولی هم نیست که شکی نیست. اما اینهایی که گفتی دلیلی بر رد استدلال من نبود.
تو پرانتز بپرسم اول که اینکه گفتی اجازه ی خروج از ایران رو ندارید به معنی اینه که اجازه ندارید برید افغانستان و برگردید؟ یا اجازه ی خروج از ایران به مقصد غیر از افغانستان با تابعیت ایران رو ندارین؟ یعنی شما نمیتونی به عنوان یک افغانستانی بری عراق؟ چرا؟ به عنوان ایرانی نمیذارن برین یا به عنوان افغانستانی هم نمیذارن برین؟؟! حالا پرانتز رو می بندم میرم سراغ بحث خودم!

اگر اجازه ی رفتن به کشورتون رو دارین که باید گفت واقعا نمیشه اونایی که میرن و میان و اونایی که نمیرن و بیان رو هی تفکیک کرد! میشه؟!
علاوه بر این وقتی تبادل خونی میان آدمهای دو کشور هرگز وجود نداشته باشه طبیعتا اون بیماری های خونی هم که ممکنه حتی ژنتیکی باشن منتقل نمیشه حالا چه اینکه کسی از بدو تولد در کشور خاصی زندگی کنه، و چه به مدت محدود، در هر حال جانب احتیاط رعایت شده. وقتی به جنوبی های همین کشور اجازه ی خون دادن نمیدن، دیگه احتیاط در مورد خارجی ها که جای خود داره. (البته این احتمال بیماری فقط یک احتمال بود که به ذهنم رسید. شاید بحث اصلا چیز دیگری باشه! من فقط حدس زدم که دلیلش این باشه چون به یاد ماجرای ایدز افتادم و درگیری مجلسی ها سر این موضوع و حدس زدم شاید این قانون از اون موقع و به این علت تصویب شده باشه)
اما خب در مورد تولدتون در اینجا با گلایه ی شما موافقم. اما موافقتم به خاطر پذیرش بین المللی این قانونه. وگرنه من خودم موافق نیستم که اگر کسی مثلا کانادا به دنیا اومد پس تبعه ی کانادا محسوب بشه و کارت ملی هم داشته باشه. با این قانون کلا مخالفم و به نظرم منطقی نیست اصلا! اما اینکه در اکثر کشورهای دنیا این قانون مرسومه باعث میشه که به شما حق بدم که از این امر گلایه داشته باشین. :)
در هر حال ان شالله که منظورش این نبوده. و اگر بوده که بحث در مورد سطح فهم و درک چنین آدمی بحث بیهوده ایه! کما خیلیای دیگه!  :|

پاسخ :

نه کلا اجازه ی خروج از ایران به هر مقصدی رو گفتم. یکم توضیح نیاز داره. مدارک شناسایی افغان‌ها تو ایران به چند دسته تقسیم میشه که دو دسته‌ی بزرگ و عمده‌اش کارت آمایش و پاسپورته. اونایی که کارت آمایش دارن حق خروج از ایران به هیییچ کشوری رو ندارن و اگه برن اجازه‌ی برگشت ندارن. و برای سفرهای خارج از شهر سکونت هم باید مراحل اداری طی بشه و اجازه ی خروج ده الی پونزده روزه با رعایت شرایط خاص و به شهرهای خاص داده میشه. تو چند سال اخیر فقط برای سفر اربعین به این دسته هم اجازه‌ی سفر عراق داده شده که علتش رو قبلا گفتم. اما اون‌هایی که پاسپورت دارن محدودیت چندانی تو سفرهای داخلی و خارجی ندارن.
بله تفکیک کاملا امکان‌پذیره، همون‌طور که در مورد ایرانی‌ها ممکنه. ورودی و خروجی تو پاسپورت چیزی نیست که بشه پنهانش کرد. ولی آره، احتمال داره اصلا بحث بیماری نباشه.

شما بالاخره از بیماری خونی حرف میزنین یا ژنتیکی؟ بیماری ژنتیکی که با خون منتقل نمیشه :|

در مورد تابعیت من کاملا با شما مخالفم. من کلا با وجود هر نوع مرزی و هر نوع محدودیتی در اسکان و جابجایی مخالفم و فقط چون انسان امروز توانایی مدیریت چنین جهانی رو نداره تا حدودی می‌تونم تخفیف بدم بهشون و نهایتا با یه سری قوانین ساده در این مورد موافقت کنم :دی یه چیزی شبیه کشورهای اروپایی عضو شنگن. جدا از این‌ها من فک نمی‌کنم اسلام چنین چیزی رو بپذیره که شما بهش معتقدین. یعنی همون که متولد یک کشور یا حتی کسی که فقط اون کشور رو برای زندگی انتخاب کرده از اهالی اونجا محسوب نمیشه و میشه براش محدودیت قائل شد یا بیرونش انداخت. طبق آیات قرآن، زمین خدا وسیعه و همون خدا هم اجازه‌ی سیر فی‌الارض و حتی گاهی دستور هجرت رو داده. من نمی‌دونم انسان بر چه اساسی چیزی رو که مال خودش نیست و دستش عاریه است میتونه از بقیه سلب کنه. این بحث البته با بحث فقهی متفاوته ولی اگه تو رساله‌های عملیه قسمت نماز و روزه‌ی مسافر تعریف وطن رو بخونین که حتما خوندین شاید وجه دیگه‌ای از منظورمو درک کنین. الان من اگه به وطن آبا و اجدادیم (که این هم باز نیاز به توضیح داره) سفر کنم نمازم قصره، ولی اگه برای زندگی برم جایی غیر از مشهد زندگی کنم، بعد برای مسافرت کمتر از ده روز به مشهد برگردم نمازم تمامه :)
وطن آبا و اجدادی رو چطور میشه تعیین کرد؟ اساسا چه قانون منطقی‌ای در این مورد وجود داره؟ چند نسل رو باید بررسید تا به نتیجه رسید؟ الان من که نسل دوم ساکن ایرانم، چندین نسل قبلم ساکن افغانستان بودن، چند نسل قبل‌تر از اون‌ها ساکن ایران بودن، چند نسل قبل‌تر از اون‌ها (ائمه) ساکن عراق یا عربستان بودن، چند نسل قبل‌تر از اون‌ها (مثلا حضرت ابراهیم) ساکن فلسطین و اردن و اینا بودن و و و کجایی حساب میشم؟ می‌بینید؟ این‌ها قوانین من‌درآوردی ماست. ما سعی کردیم برای کنترل و مدیریت محیط پیرامونمون یه قوانینی وضع کنیم که در خوشبینانه‌ترین حالت سعیمون بر منطقی و عادلانه بودنش بوده، وگرنه بر خودمحوری و منفعت‌طلبی. در همون حالت خوشبینانه‌اش هم خیلی وقتا سعیمون به خطا رفته :)
ضمنا من گلایه‌ای نکردم، نه اینکه گلایه‌ای وجود نداشته باشه، ولی از هر چیزی یا به هرکسی گلایه نمی‌کنم :)

راستی من اون جمله رو تو جواب کامنت قبل بولد نکردم هااا! الان رفتم پست رو نگاه کردم متوجه شدم😅 نمی‌دونم چرا اینجوری شده!
لوسی می
۲۸ آبان ۹۶ , ۰۰:۰۲
خب بحث وطن متفاوته الان شما چند تا بحث رو با هم مطرح کردیا!
وطن برای نماز هم جایی هست که اگر شخص اونجا متولد و بزرگ نشده، اونقدر یک شخص زندگی کنه تا بگن اونجا رو وطن اتخاذ کرده! خب اینم عرف تعیین میکنه.
ولی وطن در قرآن کاملا مفهوم خاصی داره و وطن دوستی یک حس قابل تقدیر در دین هست. اینکه ارض الله واسع هست دلیلی بر نفی وطنهای جغرافیایی نیست کما اینکه خارج کردن آدمها از دیارشان یک گناه است و باز پس گیری شهر و دیار از دشمن هم مقدسه.
حالا در هر حال! شما بحث تولد در یک منطقه رو اعلام کردی و کارت ملی و این حرفها، من گفتم صرف تولد در یک منطقه به معنای شهروند و هموطن اهالی اون منطقه بودن نیست. که خب این هم قرآنیه دیگه. طبق همین بحث خود شما که بحث فقهی هست صرف تولد در یک دیار باعث نمیشه که اونجا وطن اون شخص بشه و نماز توش کامل باشه. باید تولد و رشد جزو اون باشه. اما قانون بین المللی که گفتم باهاش مخالفم صرف تولد در یک منطقه رو عامل اونجایی شدنِ نوزاد میدونه! که به نظر من منطقی نیست. خب منم با منطقِ جهان امروز که قدرت مدیریت اوضاع رو نداره صحبت کردم نه با منطق مدینه ی فاضله.
فعلا که دست ما بسته است و از مدینه ی فاضله هم بالکل دوریم.
اما خود شما هم به خودت اگر نگاه کنی حس هم وطن بودن نسبت به ما ایرانیها نداری! داری؟؟!
حسی که نسبت به افغانستانی ها داری غلیظتر از حست نسبت به ماست که من البته طبیعی میدونم :)
در هر حال من عذرخواهم از اینکه مملکتم برای شما میزبان خوبی نیست. و چی میتونم بگم که سینه ی ما خودمان نیز مالامال از اندوه است :(

پاسخ :

آره گفتم با بحث فقهیش متفاوته، ولی من از هر دو طرف نگاه میکنم همینی رو میبینم که گفتم :)

من گفتم کسی که در کشور دیگه‌ای صرفا متولد میشه یا هجرت میکنه رو نباید محدود کرد یا بیرون انداخت، شما میگی همچین کسی جزء اهالی اون کشور محسوب نمیشه. دو تا حرف جداست. میشه اون‌ها رو به اسم کشور مبداشون شناخت، ولی حقوق برابر با بقیه بهشون داد. مثل خیلی از کشورهای خارجی (حالا باز فک نکنین من همه قوانین اونا رو قبول دارما!)

وای! وای! وای! تو رو خدا این مثال‌ها رو نزنین از قرآن! حالا که زدین سعی کنین خوب بهشون فک کنین. (میدونم فقط مثال بود، ولی حالا که ذکر شدن در ارتباط با موضوع بحث بهشون فک کنین، بیشتر باز نمی‌کنم منظورمو)

مدینه‌ی فاضله رو بیخیال، حالا ما یه تگ زدیم اون زیر، الکی بود! اصلا اگه شیعه نبودم یا به منجی و موعود اعتقاد نداشتم با چیزهایی که می‌بینم هیچ‌وقت باور نمی‌کردم چنین چیزی امکان‌پذیر باشه!

در مورد حس هم‌وطن بودن گفتین. بنظرتون این یه حس ذاتیه یا اکتسابی؟ صددرصد اکتسابی. اکتسابی از محیط، از جامعه، یه واکنش به کنش‌های شماست. من موقع تولد علم غیب نداشتم که مال کجام، هم‌وطن کی‌ام، این احساسات به من القا شده.

در مورد حرف آخری هم که می‌خوام بزنم امیدوارم ناراحت نشین. من نه تنها از عذرخواهی شما بی‌نیازم، بلکه ازش حس خوبی هم نمی‌گیرم. حسن نیت شما از بیان این عبارت رو درک و ازش قدردانی می‌کنم. حس خوبی نمی‌گیرم چون میگید متأسفید که مملکت شما برای منِ میهمان، میزبان خوبی نیست! "چون من اعتقادی به هیچ‌کدوم از کلماتی که بولد کردم ندارم." برای جمله‌ی توی اگزم هم می‌دونم ممکنه انگ بی‌هویت و هویت باخته و... بخورم و حساسیت ایرانی‌ها رو هم برانگیزونم! :)  اما چیزیه که بهش معتقدم و اولین باره به زبون میارم.

راستی نظر قبل رو ویرایش زده بودید، منم جوابشو ویرایش کردم :)

و راستی یه چیز دیگه :):):)
س _ پور اسد
۲۸ آبان ۹۶ , ۰۱:۳۳
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند؛گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را
توضیح و توجیه اش خیلی سخته ؛ خلاصه ش میشه : کد ملی یک ضمانت رهگیری برای پیگیری احتمالی و ردگیری فرد خون دهنده است که سازمان را در این امر برای تایید آدرس پستی و مراجعات احتمالی یاری می کند.
من خودم سالهاست تو لیست سیاه سازمان هستم ... بخاطر ویروسهایی که از زمان ... در خونم یادگار مانده ... به هر حال اساس الاعمال بالنیات ... شما در لیست اهداءکنندگانی حتی اگر به جبر قانون این توفیق از شما سلب شده باشد ... گرامی ترینهانزدخدا ؛ باتقواترینند ؛ حتی اگر ایرانی نباشند
زنده باشید و عزتمند
یاحق

پاسخ :

من نمی‌دونم این مسئله‌ی هویت و ملیت چرا برای من انقد کشدار شده! خیلی از خودم شرمنده‌ام که هرچی هم حرف می‌خورم باز هم درس نمی‌گیرم و بحث رو باز می‌کنم. خیلی بی‌عقلم و ضعیف النفس. مطمئنم باز چند وقت دیگه وقتی به اینجام رسید (اشاره به زیر چونه!) باز میام چرت میگم و پَرت میشنوم، دلیل میارم و استدلال میشنوم و باز به همین نقطه‌ی استیصال میرسم.

از توضیح شما ممنون، توجیه نشدم، لطفا ادامه ندیم :)
س _ پور اسد
۲۸ آبان ۹۶ , ۰۱:۵۱
سرتاپا عذر خواهم و نادم ... حق باشماست ... یکی از معایب اینجور بحثهای نوشتاری؟ اینه که مخاطبین لحن و حس نویسنده را نمی شنوند و نمی بینند...وکلمات هم در بین احساس قصور شدیدی دارند ... و این گریبانگیر این یادداشت هم شده ... شما از مایی و ما از شما چون همه مخلوق یک خدا و زاده یک پدر مادریم ... حلال کنید 
وفقکم و ایانا

پاسخ :

باور کنین منظورم به شما و مخاطبین نبود! به خودم بود. خودمو گفتم که بند چه چیزایی موندم، چقد ظرفیتم پایینه که مشکلم شده همچی چیزی! میام این حرفا رو میزنم مدیون وقت و انرژی و اعصاب بندگان خدا هم میشم. به بقیه چه ربطی من با یه تیکه کاغذ مشکل دارم؟ چرا باید بشم سوهان روحشون؟
+ جمله‌ی اولتون رو که خوندم خیلی خجالت کشیدم که بحث به اینجا کشیده که شما این حرف رو زدین. حقیقتا تو ذهن من شخصیت بزرگی هستین. خواستم کامنتتون رو حذف کنم که کسی همچین جمله‌ای رو از شما خطاب به من نبینه، دیدم حق ندارم. واقعا ازتون به شدت عذر میخوام. به زودی پست رو کلا حذف میکنم.
س _ پور اسد
۲۸ آبان ۹۶ , ۱۲:۲۹
سلام و رحمت خدا برشما... کارکتری که من از شما در این فضای مجازی می شناسم ؛ برای شخص خودم آنقدر محترم و قابل اعتناء است که دغدغه هایش هم؛ می تواند دغدغه های چون من ی هم باشد... نگرانی هایتان را درک می کنم ولی شکایتم از قلمی بود که هیچگاه نمی تواند جای بیان را بگیرد چون لحن و حس ندارد ... شما همچنان از شخصیتهای محترمی هستید که من از همراهی و همکاری با ایشان خرسندم و البته تعدادشان بسیار قلیل است ... سلام ما را به حضرت ثامن الحجج تکرار کنید ... ممنون

پاسخ :

علیکم السلام و رحمة‌الله
با این کامنت که خیلی نگران میکنین آدمو! :) 
بله، تفاوت بین نوشته و صحبت حضوری خیلی زیاده، ولی من سعی میکنم همیشه با بهترین لحن ممکن نوشته‌ها رو بخونم.

حالا که حرف به اینجا رسید بگم من همیشه تعجب میکنم از اینکه یه حاج آقا تو این سن و سال انقد خوب به این فضا مسلطه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan