مونولوگ

‌‌

EQ Or IQ؟

دیروز تو کلینیک جو تست EQ راه افتاده بود. تست توسط یه بات تلگرامی گرفته می‌شد و برای دیدن نتیجه‌اش باید حتما یه نفر دیگه رو دعوت می‌کردی و اون نفر دیگه هم حتما تست رو شروع می‌کرد. تست ظاهرا (طبق اظهار بات!) مال دانشگاه بروکلی بود که با کلی زحمت به فارسی برش گردونده بودن! همه‌ی تست 20 تا عکس بود و ما باید با دیدن چهره ی افراد از نژادهای مختلف حدس می‌زدیم که تو چه حالتی هستن. مثلا غم/ ترس/ تعجب/دلربایی!/ عشق/ شادی/ مودب بودن/ خجالت‌زدگی/ شرمساری/ تحقیر/ میل و هوس/ ارتکاب جرم!!! و... امتیازات دیروز از کم به زیاد این‌ها بودن: (از 180)
صفر!!! 30، 72، 81، 99، 108، 153
و 153 مال من بود :):):) بزن دست قشنگه رو به افتخار آرتمیس :) صفر هم به گمانم متعلق به یه آقای دکتری بود خارج از کلینیک! خلاصه اساتید دانشگاه بروکلی از پشت همون میزهاشون از اون سر دنیا کلی برام کف زدن و با غلظت گفتن "احسنت! شما توانایی تاپی در درک و خواندن احساسات آدرز دارین! این ویژگی یو فوق‌العاده‌ است. می‌تونه توی بیزینس و حتی روابط با فرندزت خیلی کمکت کنه و بلا بلا بلا..." بندگان خدا نمی‌دونستن قبل تفسیر تست باید چند تا سوال حداقل می‌پرسیدن! مثلا اینکه
"آیا یو موقع کانورسِیشن اصلا به فیس طرف مقابلت نگاه می‌کنی؟؟؟"
"یو در طی یِر با هَومِنی آدم مختلف سر صحبت رو اوپن می‌کنی؟!"
"یو بعد از چه مدت آشنایی می‌تونی به طرف مقابلت بگی بیا با هم تی بخوریم؟ یا تراول اخیرت خوش گذشت؟ یا چیلدرنت چند سالشونه؟"
(الان برین سجده‌ی شکر به جا بیارین که من اینجا تو روتون نگاه می‌کنم و باهاتون حرف می‌زنم! اگه فیزیکاً ببینمتون سرمو به یمین و یسار می‌چرخونم‌ و سوت‌زنان از کنارتون رد میشم :) )
جا داره اطرافیان من برن این تست رو بکوبن تو سر اساتید دانشگاه هاروارد! (آخه از اسم هاروارد خوشم نمیاد!) مشااااورمون که تواناییش تو ارتباط با مریض خیلی هم خوبه شده 30! من که تو این  نه ماه در مجموع 10 تا جمله هم با مریض صحبت نکردم شدم 153! نظریه‌ی دیگه‌ای هم دیروز در این رابطه صادر شد مبنی بر اینکه من به دلایل مذهبی‌خانوادگی با لنگه کفش زدم تو سر این تواناییم و اجازه ندادم بالفعل بشه! که اگه این واقعیت داشته باشه وااسلاما! خسران، خسران، خسران!

امروز دکتر می‌گفت "از این به بعد باید مدیریت اینجا رو بدیم دست خانم آرتمیس! چون هوش هیجانیش از همه‌مون بالاتره!" به این میگن مسخره کردن آیا؟ من با این نمره از EQ همچین حسی بهم دست نداد، وگرنه اون لنگه کفشه رو می‌کوبوندم تو ملاجش :)
خوب من که این تست‌ها رو باور نمی‌کنم، چون چند سال پیش تست IQ هم داده بودم جوابش مِنسا لِوِل شد! اما دریغ از جویی هوش که من ببینم دارم تو کارام استفاده می‌کنم. EQ که مثلا همین هوش عملیه، ولی کو؟ بازم خبری نیست. الان من می‌تونم برم از مسئولین دانشگاه کمبریج شکایت کنم که "هوشی که ادعا کردین نیست! یالا بدین!"

امروز یک بحث پرشور هم داشتیم. از امر به معروف و نهی از منکر شروع شد و به جدایی/اتصال دین از/و سیاست رسید. از اون بحث‌ها که دلم واسشون تنگ شده بود. از اونا که سااال‌هاست گذاشتم کنار. از اونا که یه جایی درجه حرارتش اونقد میره بالا که پابرهنه تو حرف هم میایم. واقعا هیچی بارم نیست، ولی تو این سال‌هایی که از محیط بحث کناره گرفتم فهمیدم آدم تو بحث رشد می‌کنه، می‌فهمه، یاد می‌گیره، دریچه‌ها و بلکم افق‌های جدیدی به روش باز میشه، و همینطور هم ممکنه با کله بخوره زمین و جنم بلند شدن پیدا نکنه، ولی سرانجامِ آب راکد هم از اون بهتر نخواهد بود. فقط واسم دعا کنین این همه ادعاهای نوین و جدید و ناگهانی رو بتونم طبقه‌بندی کنم و واسه درست‌هاشون تو ذهنم جا باز کنم و غلط‌هاشونو بتونم با استدلال از ذهنم پرت کنم بیرون :)


+ متأسفانه فاکتور هوش یکی از ارکان ارتباطات منه! یعنی جذب افراد میشم همین که حس کنم طرف حالیشه چی میگم، تک‌بعدی‌نگر نیست و می‌تونه صحبت امروز منو با صحبت دو سال پیشم تو ذهنش پیوند بزنه، اون حرف پشت حرف رو بفهمه، من وسط جمله باشم اون تا تهش خونده باشه، مجبور نباشم برای حالی کردن منظورم جون بکنم آخرشم به خودم بد و بیراه بگم که چرا نمی‌تونم منظور رو برسونم! و... (همون بلا بلا بلا :) )

  • نظرات [ ۶ ]
ستاره جان
۲۵ مهر ۹۶ , ۰۴:۱۸
EQ یعنی هوش هیجانی 
تو چرا همش فقط به ارتباط خلاصه اش می کنی؟

پاسخ :

شما نمود بیرونی EQ رو تو چی می‌بینی؟ :)

من اینطوری فک می‌کنم: هوش هیجانی، فقط وقتی فهمیده میشه که آدم بتونه ازش استفاده کنه، باهاش روابط مؤثرتری برقرار کنه، ازش تو کارش و تو فرآیند تولید ثروت حتی استفاده کنه، یا بتونه با IQ تلفیقش کنه و مثلا یه دانشمند منحصر به فردی چیزی از آب دربیاد! حالا من عطای این موارد اخیر رو به لقاشون بخشیدم! همون ارتباطات محدود قشنگ نشون میده من کجای کارم :)
لوسی می
۲۵ مهر ۹۶ , ۰۶:۱۱
هوش هیجانی به ارتباطات ربط خاصی نداره. ربط داره اما اصل هوش هیجانی یعنی قابلیت شناخت و مدیریت احساسات و هیجانات در شرایط مختلف! نوعی خودآگاهیه.
یعنی شما بتونی خشمت رو درست مدیریت کنی، شما بتونی غمت رو درست مدیریت کنی و همچنین شادیهاتو. و اگر این باعث ارتباطات موثر هم اگر بشه فبها المراد.
البته این تعریف علمیش نیست اما معنیِ خودمونیش همینه. حالا شما شک کردی یه سرچ بزن :دی

ولی بامزه نوشته بودی لبخندها زدیم کله ی صبحی! :)

پاسخ :

نه، بحث شک و این حرفا نیست. می‌دونم هوش هیجانی یعنی چی. شما درست میگی. اینی که گفتمم تعریفی نیست که بقول شما علمی باشه. چیزیه که منِ آرتمیس واسه خودم تعریف کردم. واقعا هم نمی‌دونم چرا. ولی هرچی فک می‌کنم می‌بینم اگه هوش باعث یه بهبودی تو زندگی آدم نشه دیگه میشه گفت اصلا وجود نداره. چمدونم، شایدم چون تو این برهه از زندگی اونقد از ارتباطات ضعیف و غیرمؤثر رنج می‌برم باعث شده اینجوری بنویسم، یا شایدم این برمی‌گرده به عملگرا بودنم. به هر حال دعا کنین خدا خودش به راه راست هدایتم کنه :)

لبخندهاتون حقیقی و پایدار :)
لوسی می
۲۵ مهر ۹۶ , ۰۸:۰۹
خب میشه دیگه! شما اگر بتونی احساسات و هیجاناتت رو کنترل کنی کاملا از هوشت بهره ی کامل بردی. بهبود وضعیت زندگی تو این قسمتشه که شما رفتارهات رو در کنترل خودت داری یعنی باهوش هیجانی هستی :)

قربانت همچنین. :)

پاسخ :

بازم چمدونم والا :) :) :)
دُچـــ ــــار
۲۵ مهر ۹۶ , ۱۳:۳۲
ادم توی بحث رشد می کنه؟

پاسخ :

فک نکنم مخالف باشید! آخه وبلاگ شما ام‌البحث بیانه!
دُچـــ ــــار
۲۵ مهر ۹۶ , ۱۳:۴۱
ولی بنظرت آیا چیزی از توی بحث درمیاد؟ یعنی ما از حرف خودمون کوتاه میاییم؟

پاسخ :

بشرط حق‌پذیر بودن و مواجهه با حرف حق!
من دیروز کمی تا قسمتی کوتاه اومدم.

می‌دونید حداقلش اینه که با دیدگاه‌های دیگه هم آشنا میشیم و مث کبک سرمون زیر برف نیست که بگیم همینه که من میگم الا و لابد!
دُچـــ ــــار
۲۵ مهر ۹۶ , ۱۳:۵۴
احسنت به این دیدگاه :)

+الا و لابد رو خوب اومدین

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan