مونولوگ

‌‌

چیزهایی که عضلات صورت را کش و قوس می‌دهند!

یک؛ بانک ملی، شعبه مرکزی:

× ببخشید می‌خواستم اسکناس نو بگیرم.
_ اینجا نیست.
× ببخشید نشنیدم چی گفتین.
_ اینجا نیست.
× آها، یعنی تو این شعبه هست، ولی تو باجه‌ی شما نیست؟
_ کلا تو این شعبه نیست!
(ذهنیات بنده: خانواده هر سال از همینجا می‌گیرن، امسال چطور نمیدن؟)
× بعد از کجا می‌تونیم تهیه کنیم؟
_ آدرس که نداره من بهت بدم!!!!
× O_O


باجه‌ی بغلیِ بغلیِ بغلیش:
× ببخشید از کجا می‌تونم اسکناس نو بگیرم؟
+ می‌تونین از جلوی در آزاد! تهیه کنین، یا یکی دو روز قبل عید بیاین همینجا! توزیع میشه.
× o_O   O_o   o_O   O_o


دو؛ من در حال عبور از ورودی/خروجی بانک ملی، شعبه مرکزی:
یک بنده! خدا با یک عااااالمه بسته اسکناس نو در حال خروج از بانک!
حالتی که اون موقع تو صورتم میشد دید دقیقا این بود:
OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO......


سه؛ جلوی در بانک ملی، شعبه‌ی مرکزی:
× اسکناس پونصدی بسته‌ای چنده؟
÷ 87!
گفتنی است حالت صورتم گفتنی/کشیدنی نیست!


+ امسال ان‌شاءالله به جای عیدی به هر کی اسلام اجازه بده، اجازه میدم باهام روبوسی کنه و متبرک! بشه :) (مزاح!)
+ از عزیزانی که عید غدیر از دوست و رفیق سیدشون عیدی می‌خوان، خواهشمندم با رسم شکل توضیح بدن "دقیقا چرا باید سید به غیرسید عیدی بده؟" لطفا به سؤال ده پونزده ساله‌ی من جواب بدید و منو از جهالت برهانید :)

پی‌نوشت: هفته‌ی دوم شهریور هفته‌ی بانکداری اسلامی، و روز دهم شهریور، روز بانکداری اسلامی می‌باشد!
  • نظرات [ ۱۰ ]
ستاره جان
۱۱ شهریور ۹۶ , ۱۳:۵۴
سیدی مگه؟

پاسخ :

نه! ساداتم :)
دُچــــ ــــار
۱۱ شهریور ۹۶ , ۱۴:۵۲
شاید برای اینکه خواستن مشخص بشه که توی محل کیا سید هستن :))

پاسخ :

شما با این جوابتون جزء منطقی‌ترین آدم‌ها طبقه‌بندی میشین! :/
دُچــــ ــــار
۱۱ شهریور ۹۶ , ۱۴:۵۵
من عیدی نمیخام یه دونه اسکناس کمتر بخرید :)

پاسخ :

سید که به سید عیدی نمیده! :|
** دلژین **
۱۱ شهریور ۹۶ , ۱۵:۱۹
والا ما سادات دیدیم ، سکه میداد روز عید ها 
من که اومدم خونه اتون 
خودت میدونی 
عیدی من و بده 
دستی هم به سر و کله ام بکش بلکه بختم وا شه :))

پاسخ :

شما تشریف بیارین، تراول میدیم خدمتتون (: |: /: ): اصلا سکه‌ی تمام بهار!
دو نفری هم انقد تو سر و کله‌ی هم می‌زنیم، بلکم یکیمون به مقصود برسه 😂
دُچــــ ــــار
۱۱ شهریور ۹۶ , ۱۶:۰۴
من مگه سیدم؟ :)

پاسخ :

نیستین؟ :)
(( دایی ))
۱۱ شهریور ۹۶ , ۲۰:۰۰
تا آخر عمرتون برید بانک  بگید اسکناس نو، همون جوابو میشنوید! 
مگر اینکه یکی از مشتریای گردن کلفت و شناخته شده بانک مربوطه باشید... که احتمالا نیستید:)) 


پاسخ :

اگه ضخامت گردن با سنگینی حساب تناسب داشته باشه، گردن من از مو هم باریک‌تره! :) به همین علت قصد دارم به 20:30 خبر بدم! اگه دیدین با یه خانم در این رابطه مصاحبه می‌کنن بدونین منم😆
س _ پور اسد
۱۲ شهریور ۹۶ , ۰۰:۴۴
✔ سلام ... دست بر قضا شما در ایران زندگی می کنید .... جامع اضداد ؛ مجموعه نقیضین و یک پارادوکس کامل .... اصالت غدیر هم با این همه حواشی و تواشیح و جشنهای آنچنانی صدا و سیمایی در غربت مانده و می ماند .... 
حق با علی بود از همانروز وانذرعشیرتک الاقربین .... یاعلی

پاسخ :

من نمی‌دونم شما چرا انقد فهیم (بعبارتی چیزفهم!) ید! :)
* RayanFar
۱۲ شهریور ۹۶ , ۰۳:۰۰
"دقیقا چرا باید سید به غیرسید عیدی بده؟" 
مادربزرگم میگفت یه زمانی سادات بیمار رو که لمس میکردن خوب میشد، یا بعضی وقت ها که مثلا تراکتور خراب میشده و راهی برای تعمیرش نبوده (توانایی فنی اش رو نداشتند و یا باید صبر میکردند قطعه ای از شوروی بیاد) سادات که لمسش میکردند درست میشده...
حالا رو نمیدونم ولی قبلاً در روستای پدری ام بین سید و عوام رابطه ی مراد و مریدی برقرار بود(بهشون میگفتند سیدپیر یا پیر کمربسته، طوری این افراد محترم بودند که حتی دزدها و راهزن ها هم احترامشون رو نگه میداشتند) و بعضی از مردم سال مالی شون رو عید غدیر تعیین میکردند و بعد از پرداخت وجوهات شرعی پولشون به اصطلاح پاک میشد و چون اعتقاد داشتند عیدی سادات برکت داره (مادربزرگم میگه واقعا با برکت بود نه این که فقط یه رسم عادی باشه) اون رو به عنوان تبرک در صندوق پول هاشون نگه میداشتند تا سال بعد...

پاسخ :

واو! چه زور دستشون زیاد بوده قدیما!
پس لازم شد به خودمم عیدی بدم، شاید تا سال بعد پولدار شدم! :) (الکی مثلا منم به این فرضیه اعتقاد دارم!)

+ ممنون. تنها کسی که به سؤال جواب داد!
س _ پور اسد
۱۲ شهریور ۹۶ , ۲۱:۵۳
✔ زنده باشید

پاسخ :

سلامت باشید :)
الف سین
۱۳ شهریور ۹۶ , ۰۱:۵۳
پول نو نمیخوایم. دعا میخوایم
دلمون میخواد سادات روز عید غدیر مادرشونک قسم بدن که ما عاقبت بخیر شیم :)

+ رونوشت به بانک ;)

پاسخ :

چی میگید آقااا! پول نو کجا بود؟ :)

+ شما لطفا دعا کنین واسه ما (سپاس)، ولی من احتمالا یادم بره اون روز! :) (احتمالا شرمنده!) یادم بمونه هم فرقی نداره البته، ولی شما فراموش نکنین حتما!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan