مونولوگ

‌‌

بازی با خون

دیشب دلمه پخته بودم. تو یه بشقاب چند تا هم واسه زن‌دایی فرستادم. زن‌دایی هم امروز دم افطار توش واسمون حلوا آورد. من میخواستم ببینم بشقاب مال ماست یا مال خود زن‌دایی، چون توش حلوا بود برش گردوندم پشتشو ببینم :) خونسردی خودتونو حفظ کنین! حلوا ظرفو سفت چسبیده بود :) ولی یاد یه خاطره‌ای افتادم!

کارآموزی داخلی جراحی بودیم. دوستم باید از یه مریض خون می‌گرفت، منم صدا کرد برم کنار دستش واستم اگه کمک خواست باشم. خونو گرفت و شیشه رو داد دست من. تا چسب بزنه و وسایلاشو جمع کنه خون دست من بود. یکم کج کردم دیدم تکون نمی‌خوره و لخته شده. بهش گفتم ببین خون لخته شده نمی‌ریزه! و شیشه رو کج کردم، کج کردم، کج کردم و در نهایت خیییلی کج کردم :) فوقع ما وقع :) خونِ نامرد از اول رو نکرد که لخته نشده، کاملا بی حرکت بود؛ یکدفعگی شُرّه کرد!!! حالا ما مونده بودیم چطوری به مریض بگیم دوباره باید ازش خون بگیریم! :| بخاطر عکس‌العمل سریعم! یه ذره ته شیشه مونده بود، رفتیم نشون دادیم گفتن بسه! :)

+ به شخصه عذاب وجدان گرفتم، بخاطر خون‌هایی که اضافه از مریض گرفتم، اشتباهاتی که رو مریض کردم، داروهایی که به خاطر ناشی بودنم یکمش حیف می‌شد بعد به مریض می‌رسید، اون سرمی که سوراخ شده بود و چکه می‌کرد و توش دارو داشت ولی عوضش نکردم، آموزش‌هایی که باید به مریض می‌دادم و ندادم و و و...

+ خوشحالم برای اینکه همیشه با کمال احترام با مریض رفتار کردم، اکثر قریب به اتفاق موارد دقیق‌ترین فرد تو کارم بودم، وجدان کاری داشتم، به جای شونه خالی کردن از مسئولیتم نمره‌مو حلال می‌کردم😂 و حتی اگه استاد یا مسئول بخش نبودن جزئیات رو هم رعایت می‌کردم، آموزش‌هایی که یادم نیست کسی کامل‌تر از من به مریض داده باشه و و و...

  • نظرات [ ۴ ]
خانم اشک
۱۵ خرداد ۹۶ , ۲۱:۰۹
آفرین 
خوبه وجدان آدم راحت باشه 
خیلی خوبه :| 

پاسخ :

خوبه وجدان آدم "بیدار" باشه :)
اگه بیدار باشه، راحت راحت نیست؛ یه چیزایی همیشه می‌مونه که یا حالت خوب نبوده کم گذاشتی یا شرایط جور نبوده ولی با این حال باز هم وجدانت درگیر میشه.
تبارک منصوری
۱۵ خرداد ۹۶ , ۲۲:۵۹
باید مینوشتی خون بازی 😄
آقا این کد امنیتی خیلی رو اعصابههه! 😒

پاسخ :

آره اون جالب‌تره، ولی این بهتره 😂😂
تقصیر من نیست، برش دارم یه لشکر حمله میکنه به وبلاگ، انقد اسپم زیاد میاد، مجبور شدم.
دایی ‌‌جان
۱۶ خرداد ۹۶ , ۰۰:۰۹
:))) 
خون یه سیال غیرنیوتونیه ، یعنی در ابتدا در مقابل جاری شدن مقاومت میکنه ولی وقتی تنش بیشتر از یه حدی باشه مثل آب جاری میشه:)

پاسخ :

واقعا؟😮
چه جالب! این پدیده! جزء چه بخشی از علومه؟ شیمی؟ فیزیک؟ علوم ناشناخته!؟
دایی ‌‌جان
۱۶ خرداد ۹۶ , ۰۱:۳۷
علوم !!!! یاد دبستان افتادم ...

بله :) 
علمی به نام مکانیک سیالات !
سیالات دو نوعن، یک)نیوتونی (مثل آب ) که با کمترین تنشی جاری میشن
دو) غیر نیوتونی( مثل خون، خمیردندان، سس مایونز، ژله، خمیر ارد ذرت و ...) که رفتار عجیب غریب دارن ...

مثلا اگه به جای ارد گندم از ارد ذرت برای خمیر استفاده کنیم، خمیرش یه خاصیت جالب داره . اگه دستتو به ارامی ببری داخلش،دستت توش فرو میره ولی اگه با مشت بکوبی روی خمیره ،انگار داری به بتن ضربه میرنی، سفت سفته
یا سس مایونز! با زبان خوش از ظرفش نمیاد بیرون ولی همین که یه ذره ظرفشو فشار بدی جاری میشه..
خمیردندان ، هرچقدر زیر و روش کنی نمیریزه، ولی اگه تیوپش رو فشار بدی جاری میشه ... 

خون هم مثل همیناست! ولی شبیه هیچکدوم نیست! مثل ماشینی که باید یه ذره هلش بدی تا راه بیوفته، ولی بعدش که راه افتاد ، دیگه خودش میره ...

پاسخ :

:) خوب علم‌ان دیگه!
پس میشه فیزیک! فیزیک علم دوست‌داشتنی‌ایه! جذابه!
+ ممنون بابت توضیحات، جالب بودن. لازم شد یه بارم خمیر آرد ذرت رو امتحان کنم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan