مونولوگ

‌‌

آبیِ قرمز

 

همکار محبوبم رو یادتون هست؟ یه مدته هی به من میگه آبی. یه همکار کوچولوی دیگه هم داریم، اون بهم میگه قرمز. بعد این دو تا که با هم باشن و منم باشم، هر کدوم به رنگ خودش اصرار می‌کنه. یکی میگه تسنیم آبی خالصه، یکی میگه نه قرررمزه. منم اون وسط نمی‌دونستم آبی چیه، قرمز چیه. هی می‌پرسیدم خب آبی و قرمز چی هست اصلا؟ همکار محبوبم می‌گفت برو خودتو تو آینه نگاه کن می‌فهمی آبی چیه. همکار کوچولوم می‌گفت برو اپیزود فلان، پادکست بهمان رو گوش کن می‌فهمی اینا چی‌ان. منم می‌گفتم من هیچ اپی برای پادکست ندارم و اصلا دوست هم ندارم پادکست گوش بدم. ولی براساس حدسی که از رو رنگ‌ها می‌زدم هی می‌گفتم نه من آبی نیستم، احتمال قوی قرمزم. همکار محبوبمم هی می‌گفت نع، تو قطعا آبی‌ای. منم می‌گفتم فک کنم شَمای خوبی از خودم اینجا ترسیم نکردم و احتمالا شما فکر می‌کنین من همین‌قدر آرومم و عصبانی نمیشم و... خلاصه تا پریشب که رفتم تو نت راجع به رنگ‌های شخصیتی سرچ کردم و یه چیزایی خوندم و به نظرم چرت‌وپرت هم بود تقریبا. ولی گفتم شاید همینه دیگه. دیروز به همکار کوچولوم گفتم آره من رفتم راجع بهش خوندم و طبق اون تحلیل به نظرم من تلفیقی از همه‌ی رنگام. یه‌کم هم از چیزایی که خونده بودم گفتم که گفت نههههههه، اصلا اینا نیست اون چیزی که ما میگیم. یک ساعت بعدش اتاق همکار محبوبم کار داشتم رفتم که گفت بیا واسه‌ت اون اپیزود رو بذارم گوش بدی بفهمی آبی مطلقی. پادکست رادیوراه و گوینده‌ش هم مجتبی شکوری، ولی اپیزودش یادم نیست چی بود. از قرمز شروع کرد. از هر سه تا دو تا رو می‌گفتم آره من اینطوری‌ام و همکار محبوبم هم تایید می‌کرد و یه جایی گفت آره قرمز که هستی، ولی بقیه‌شم گوش کن. بعد رنگ زرد رو گفت که گفتم یه پنج درصدی هم زردم. رنگ سبز رو گفت و گفتم خیلی کم سبز هم دارم، در حد یک درصد شاید. و در آخر آبی رو گفت. یعنی من موقعی که آبی رو می‌گفت تقریبا دست از کار کشیدم و دهنم باز مونده بود. نمی‌دونستم کجاشو تایید کنم. می‌دونستم همه‌شو باید تایید کنم ولی نمی‌دونستم کجاشو باید هایلایت کنم. به شدت آبی بودم و اصلا شوکه شدم از این همه توصیف صادق یکجا. همکارم که بعد هر جمله دستشو سمتم دراز می‌کرد و با شدت می‌گفت "آبی". فقط دو سه تا نکته‌ی ریز داشت که متفاوت بود، اونم چون درصد خیلی کمی از آدما یه رنگ رو خالص دارن. مثلا من در کنار آبی قرمز قوی‌ای هم دارم. از آبی اونجاش که میگه خیلی سخت ریسک می‌کنن در مورد من درست نیست، این قسمت با قرمز وجودم تعدیل شده و گاهی ریسکای بزرگی (از نظر خودم) می‌کنم. اونجاش هم که میگه کند تصمیم می‌گیرن، بازم قرمزم تا آبی، چون سرعتم هم تو کار هم تو تصمیم‌گیری خیلی خوبه. جایی هم که میگه سخت اعتماد می‌کنن به بقیه، از این نظر که کاری رو به کسی بسپرم درسته، فکر می‌کنم خودم بهتر انجام میدم، ولی از این نظر که بقیه رو آدمای امنی بدونم یا حرفای بقیه رو باور کنم نه، تقریبا به همه‌ی آدما اعتماد دارم و بنا رو بر درستی و راستیشون میذارم مگر خلافش ثابت بشه. البته اون جایی هم که میگه آبیا خیلی می‌دونن و اینا در مورد من خیلی صادق نیست. بدبین هم نیستم، درکل آدم امیدواری‌ام، ولی امید واهی هم ندارم هیچ‌وقت. بقیه‌ش رو واقعا قبول دارم و ممکنه اصلا خودشیفتگی به نظر بیاد، ولی درسته و تازه از نظر من اینجور که اینا تقسیم کردن، بهترین شخصیت، شخصیت آبیه :)) البته از نظر من :) راستش از اینکه آبی بودم خیلی خوشحال شدم و از اینکه شخص دیگه‌ای که خیلی قبولش دارم تشخیص داده که آبیم و بدون اینکه من چیزی بپرسم خودش اومده گفته خیلی خوشحال‌تر.

این فقط قسمتیه که  آبی رو توضیح میده و من واسه خودم جداش کردم:

 

 

اینم اپیزود کاملشه که من فقط چهار تا رنگ رو گوش دادم و اون قسمت که در مورد فیلم درباره‌ی الیه رو گوش نکردم، چون فیلمو ندیدم:

 

 

 

 

شما چه رنگی هستین؟ :)

 

  • نظرات [ ۱ ]
مهتاب ‌‌
۱۱ خرداد ۰۱ , ۱۴:۵۰

جالب بود. روزت هم مبارک :)

پاسخ :

مرسی مهتاب جان، عید شمام مبارک :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan