مونولوگ

‌‌

من خود آن سیزدهم که همه عالم از من به‌درن

 

دیروز رفتیم میامی باااز هم :)) تو راه حرف این شد که سر و ته ما رو بزنن از میامی سر در میاریم؛ گفتم بچه که بودیم هی به مامان و آقای غر می‌زدیم که ای بابا، همه‌ش میامی! حالا خودمون که بزرگ شدیم هم که می‌خوایم بریم بیرون، کلی گزینه رو بررسی می‌کنیم و تصمیم هم می‌گیریم، آخرش موقع راه افتادن میگیم کجا بریم؟ میااامی :)))

از بازارچه‌ش برای امیرعلی و محمدحسین ماگ خریدم، برای فاطمه سادات که خودش تو بازارچه باهامون بود، یه قوری چینی مینیاتوری و دو تا لیوان شیشه‌ای مینیاتوری :) لیوانا نمی‌دونم، فکر می‌کنم برای بازی‌ان، ولی قوری برای زعفرونه و این بچه به عنوان اسباب‌بازی انتخابش کرد :)

بعد نماز گروهان گوچیکمونو هدایت کردم به سمت بزنگان :) همونجایی که اتفاقی با مامان و آقای و حجت کشفش کردیم و آب داره و دو بار قبلی هرچی رفتیم به دریاچه‌ش نرسیدیم. این بار که کلا اوایل مسیر توقف کردیم و بساط جوج رو برپا کردیم. یه هندونه هم خودم شخصا خریدم از میامی و اونجا خوردیم و عجب شیرین و سرخ بود. البته به فروشنده گفتم یه خوبشو بده، خودم انتخاب نکردم :) در کل خوب بود، خوش گذشت. فقط جای مامان و آقای خالی بود.

امروز مثلا قرار بود بریم پیشواز ماه رمضون، ولی نرفتیم. مامان آقای رفتن سیزدهشونو به‌در کنن. منم صبح بعد نماز رفتم بیمارستان و در کماااال تعجب و تحیر و شگفتی تا هشت‌ونیم کار هر دو بیمارستان تموم شد و بدو بدو برگشتم وسایلمو گذاشتم خونه، پفک و آبمیوه و شکلات و تخمه و آجیل برداشتم و رفتم سینما ^_^ روز صفر رو دیدم. داستان دستگیری عبدالمالک ریگیه. با اینکه آخر داستانو می‌دونستم، ولی یه جاهایی احساساتی شدم :') یه جاهایی هم دلم گرفت. کلا خوبه فیلمش، توصیه می‌شود. دوست داشتم یه فیلم دیگه هم ببینم، ولی هر چی لیست فیلما رو بالا پایین کردم، شاید از دیروز ده بار با فاصله، دلم راضی نشد هیچ کدومو برم ببینم. بابا یه فیلم درست‌درمون هم بذارین دیگه واسه ما از سیزده‌به‌درجامونده‌ها، مرسی، اه :)

بیرون اومدم، کلا دو تا مغازه اون اطراف باز بود، جایی که همیشه غلغله است. رفتم تو یکیشون و یه ساندویچ مرغ با سس اضافه زدم بر بدن و برگشتم خونه :)

 

  • نظرات [ ۲ ]
فاطمه ‌‌‌‌
۱۳ فروردين ۰۱ , ۱۹:۰۹

سلام

منم روز صفر رو می‌خوام برم ببینم، خوب شد یادم انداختی :))

پاسخ :

سلام :)
من گفتم از فردا ماه رمضونه. بهتره همین امروز برم که بتونم حین فیلم چیزی بخورم :)))
فاطمه ‌‌‌‌
۱۳ فروردين ۰۱ , ۲۲:۴۶

خوب کردی :))

حالا من عادت ندارم حین فیلم چیزی بخورم به اون صورت. ولی اصولا گلوم خشکه و گاهی بدجور سرفه‌م می‌گیره و باااید آب بخورم وگرنه خیلی شدیدتر می‌شه و همه فکر می‌کنن کرونا دارم :)) اینه که ترجیح میدم جایی مثل سینما رو وقتی برم که بطری آبم رو هم بتونم ببرم :دی

پاسخ :

آره از این سرفه‌ها گاهی برای منم پیش اومده. بعدش باید توضیح بدی که والا بلا کرونا نداری :))
پس یه سانس بعد افطارشو میری حتما. خوش بگذره :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan