مونولوگ

‌‌

قاتل نامرئی که راست راست واسه خودش یه جا نشسته :)

 

از وقتی این مامورای مترو چند لحظه قبل اومدن قطار، تند تند رو خط زرد راه میرن و به همه دستور میدن از خط زرد فاصله بگیرین، از خط زرد فاصله بگیرین، ویرش افتاده به جونم که دقیقا قبل از رسیدن قطار به جایی که ایستادم برم جلو و خودمو پرت نکنم، بلکه آروم خودمو رها کنم یا آروم یک قدم بردارم که بیفتم تو ریل....... بووووووووووووووق :))))) واقعا ناخودآگاه این اتفاق افتاده. اصلا نه به قصد و فکر خودکشیه، نه دلم می‌خواد بمیرم، نه آرزوهام تموم شدن، نه امیدم ته کشیده، نه مشکلات بهم فشار آوردن و نه هیچ چیز دیگه. حتی به خاطر تذکر مامورا هم نیست. انگار تونل یه مکشی داره که خودش آدمو می‌کشه. اگه یه وقت دیدین تو روزنامه زدن یکی رفته زیر قطار، بدونین من بودم و بدونین اصلا عمدی نبوده، قاتلم هم خود تونل متروئه.

 

  • نظرات [ ۳ ]
پلڪــــ شیشـہ اے
۳۱ تیر ۰۱ , ۰۳:۳۶

:))

یا خدا

زدی تو کار جنایی نوشتن

 

:* :*

ان شاءالله سرت سلامت

پاسخ :

نه جنایی نبود، تخیلی بود :)) یا حتی فلسفی :)))

مرسی، سلامت باشین :)
ن. ..
۰۲ مرداد ۰۱ , ۰۶:۳۰

:)) 

پاسخ :

^_^
حامد سپهر
۱۱ مرداد ۰۱ , ۱۰:۳۲

دور از جونتون🙂

احتمالا به یه پایان باشکوه خیلی علاقه دارین😄

پاسخ :

اگه پایان باشکوه بخوام خودمو از هواپیما پرت می‌کنم تو اقیانوس :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan