مونولوگ

‌‌

پهلوان پنبه

 

فایده‌ای نداره ازتون بپرسم وقتی از کسی به شدت عصبانی هستین چیکار می‌کنین، به درد من نمی‌خوره.

عصبانیت شبیه پنبه است که پف کرده و قفسه‌ی سینه رو کامل اشغال کرده، یه پنبه با وزن سنگ یا تیرآهن ۲۲ که البته چند ساعت تو کوره نگهش داشتن.

شبیه یه دیگ شیربرنجه که تو مغزت بار گذاشتن، سفت و غلیظ و سنگینه، غل می‌زنه و می‌پره رو دستت و تو مجبوری به هم‌زدن ادامه بدی و سعی کنی به سوختن دستت فکر نکنی.

شبیه اینه که بخاری رو برده باشی تو آشپزخونه، سرت رو گذاشته باشی رو بخاری و دست‌وپاهات رو گذاشته باشی تو یخچال.

شبیه اینه که موقع اعلام نتایج یه مسابقه که فکر می‌کنی برنده شدی و ضربان قلبت رو هزاره، اسم یه نفر دیگه رو بخونن و تو هیجان و شوک و ناراحتی رو همزمان داشته باشی.

عصبانیت معلوم نیست واقعا چیه. چون وقتی عارضت میشه، به جای اینکه ساعت یک نصف شب بخوابی، حرف‌هایی که می‌خوای بهش بزنی رو برای خودت مرور می‌کنی و حتی با وجود اینکه به شدت از درگیری فیزیکی احتراز می‌کنی، سناریوی یه سیلی آبدار رو هم می‌نویسی.

عصبانیت اینه که... نمی‌دونم چیه، ولی نمیشد نصف شب برم قدم بزنم یا کار دیگه، اومدم بنویسم تا شاید پف پنبه‌ش بخوابه.

 

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan