مونولوگ

‌‌

هر کی خودش فک کنه ببینه چه سودی ازش درمیاد!

 

دارم سبزی می‌کارم، شاهی. آقای از سر کار که اومدن، به شوخی گفتن اون دخترم که رشته‌ش بود، کشاورزی رو به آخر رسوند. حالا تو شروع کردی؟ (البته رشته‌ی خواهرم کشاورزی نبوده) گفتم من از گل و گیاه خوشم نمیاد، از حیوونا و جونورام خوشم نمیاد. نه گلدون، نه ماهی، نه پرنده. از بین حیوونا از مرغ و خروس و گوسفند خوشم میاد، از گیاه‌ها سبزیجات. دلیلشم اینه که اینا به طور مستقیم ما رو منتفع می‌کنن، وگرنه خود خودشونو که دوست ندارم. دوست دارم مثلا تخم‌مرغ و شیر و سبزیجات رو تو خونه‌ی خودمون تولید کنیم. آقای گفتن "تو این یک مورد دختر خودمی! البته من از گیاها خوشم میاد، قشنگن."

شاید آخرین شغلی که من بخوام تو این دنیا داشته باشم کاسبی و معامله‌گری باشه. ولی تقریبا تمام افکارم شبیه قراردادهای اقتصادیه. آدم منفعت‌طلب که میگن منم! مطمئن باشین یک سودی هم در شمایان دیدم که دور و برتون می‌پلکم، وگرنه تا حالا بلاک اند ریپورت شده بودین :)))

 

 


بچه‌ها فک کنم منطقی نباشه که شما از بستن کامنت‌ها ناراحت بشینااا :)) 🤔 امممم، آره، هرچی فک می‌کنم منطقی نیست :)

 

  • نظرات [ ۱۲ ]
فاطمه ‌‌‌‌
۰۴ مرداد ۹۹ , ۲۳:۲۶

مرسی که باهامون صادقی =)))

پاسخ :

خواهش می‌کنم، نهایت لطفمه :))
^_^ khakestari
۰۴ مرداد ۹۹ , ۲۳:۵۰

دقیقا مثل این هست که با یکی بشینی حرف بزنی اما روی لبش چسب بزنی از اونوم دستاش رو ببندی که حتی نتونه از راه نوشتار حرف بزنه!!!

من ناراحت شدم....یعنی اولش گفتم اوکی حتما نیاز داشته به سکوت اما دیدم هی طولانی داره میشه ناراحت شدم....کامنت ها رو دوس داری ببند اما تماس با من بگذار حداقل

پاسخ :

بعضی وقت‌ها (بعضی وقتا ها!) منم این حسو داشتم که تو رینگ بوکسیم و طرف هرچی می‌خواد مشت می‌زنه، ولی یکی دستای منو از پشت گرفته عین کیسه بوکس نگهم داشته که تا می‌تونم بخورم و نتونم بزنم :)) البته بیشتر برای پست‌های مثلا سیاسی اجتماعی عقیدتی... نه برای پست‌های روزمره‌نویسی.
بله، نیاز به سکوت داشتم اون هم به شکل طولانی. اینجور مواقع باز گذاشتن تماس با من نقض غرضه. ولی تصمیم گرفتم هر چند پست یک بار کامنتا رو باز کنم. در واقع دارم به خودم لطف می‌کنم، نه به مخاطبین گرامی (گرام+ی) چون شما :)

^_^ khakestari
۰۵ مرداد ۹۹ , ۰۰:۱۸

اون قسمت بعضی وقتا اشاره به پست های من بود یا توهم زدم و به خودم گرفتم؟

مرسی بابت این لطف دو طرفه که هم به خودت لطف میکنی تا از معاشرت با ما بی بهره نباشی هم به ما لطف میکنی که دو کلوم بشینیم اختلاط کنیم.

 

میگما من هرچی فکر میکنم نمیفهمم منفعت تو از دوستی با من چیه؟!!

پاسخ :

نه توهم زدی :))

خواهش می‌کنممم 😁

منم نمدونم، اصن اینجا چیکار می‌کنی تو؟؟؟ 🤔
خب دوستای وبلاگی، اساسا ظرف نیاز من به هم‌صحبت (فی‌الواقع گوش!) رو پر می‌کنن :)
یه‌کمم عذر می‌خوام که انقده پرروام من 😅
پلڪــــ شیشـہ اے
۰۵ مرداد ۹۹ , ۰۰:۲۲

لبخندونه من خوبی؟

همیشه موجب شادی دل منی با نوشته هات. 

:*

پاسخ :

خاک وچوک، این کلمه‌ها رو کی اختراع می‌کنه من نمی‌دونم :))
خیلی خیلی به من لطف داری، الهی دلت همیشه شاد باشه.
پلڪــــ شیشـہ اے
۰۵ مرداد ۹۹ , ۰۱:۰۴

:)) من درآوردی بودش. حس خوبی بهم داد.

پاسخ :

معلومه حس خوبی داره، لبخندونه نیش آدمو باز می‌کنه کلا :))
من ...
۰۵ مرداد ۹۹ , ۰۲:۱۸

صل علی محمد تسنیم ما خوش آمد‎:D

سلام

بابا حتما باید خاکستری میگفت تا اینجا رو باز کنی؟

مسلمون یه راه میذاشتی حداقل شاید یکی کار واجب داشت:))) 

ما قول بدیم نظر نذاریم اینجا باز میمونه؟😁

دیگه همین

آه نه راستی اون دیدگاه منفعت اینا رو هم دوست دارم، منم کلا نگاهم کارکردگرایانه اس، خیلی زیبایی اینارو نمیفهمم‎(:‎

پاسخ :

سلام :)
آره، حتما باید می‌گفت 😆
این پست‌ها که کامنتاشونو باز میذارم، باز می‌مونن.

من اگه خاله پیرزن بودم، اول از همه اونی که میگه "من که جیک جیک می‌کنم برات" رو ببرون مینداختم =)))
من ...
۰۵ مرداد ۹۹ , ۰۵:۳۱

سبک فکریت رو دوست داشتم😁 شبیه همون قانون کلت آقاگل عمل میکنه: اولین خاطی رو حذف کن بقیه خودبخود درست میشن:))))

پاسخ :

ولی من به خاطر این گفتم که جیک جیک واسه‌م فایده نداره، مرغ و خروسو نگه می‌داشتم، گنجشکو مینداختم بیرون :)) اینکه اولین خاطی گنجشک بود یا نه رو یادم نیست :)
ناشناس
۰۵ مرداد ۹۹ , ۱۲:۵۲

سلام ... 

چه عجب از تحریم شنیدن و دیدن نظر مخاطبان و دنبال کنندگان دست برداشتید.:)

- برایم خیلی جای سئوال داشت که نفع همراهی ما برای سرکار عالی چیست؟ ماکه درلیست "دنبال کنندگان" خودمان؛  هم نامی از شما نداریم ! یعنی اینکه در درجه «اسفل منفعت» دهندگان به سرکارعالی قرار داریم.:)

- به هر حال بازگشت سرکارعالی را به شرایط پیشاتحریم و ایضا" پیشاکرونا تبریک و خیر مقدم عرضه می داریم.

- مطلبی بود که بسیار پیش از این باید گفته میشد ولی بدلیل کم لطفی سرکار در عدم سمع و توجه بنظر علاقمندان و دوستان تا امروز به درازا کشید و آن این یادآوری بود که که کبوترهای جنابتان یحتمل به بیماری "نیوکاسل" دچار گشته و آنتی بیوتیک لازم شده اند. چنانچه هنوز هم در خدمت سرکار باشند.

- ترجیح بر این بود که این نظر را خصوصی ارسال کنم لیک گزینه این نوع نظر را هم تحریم کرده اید؟! وا تعجبا که دریغ از حتی یک آدرس ایمیل که دوست مشفقی چو من را از نوشتن پرسه نامه ایی که در آن هرچه سئوال است را یکجا بپرسم و یا جویای احوالات سرکار باشم را به مضیقه اندخته و ایضا" سایر دوستان.

- می دانم که نظر شخصی گذاشتن برای سرکار با توجه لحن ادبیات نوشتاریم که پیش از این هم از هوش و حافظهء عالی سرکار عالی در بیاد آوری این کمترین در مستوری و خفا نمانده کاریست عبس اما دیگر دوستان که استعدادهای سرکار را ندارند... شما هم آبرو داری کنید تا ناشناس بمانم . :)

و.ف.ق.؟م

اسفل= پایین ترین

پاسخ :

سلام جناب :)
تحریم نبود. نمی‌دونم شایدم بود =)
امیدوارم شما بزرگواران به بزرگی خودتون ببخشید.
والا من هیشکیو با وبلاگ بیان دنبال نمی‌کنم، اما تو اینوریدر دارم وبلاگتون رو. اما اگه کامنت نمیذارم، کلا کم‌کامنت شدم :) نذارین به پای بی‌معرفتی.

رفتم سرچ کردم در مورد نیوکاسل. دقیقا خودشه. البته فقط یکیشون نیوکاسل داشته بوده :) خوبه حداقل خودمون ازش نگرفتیم! خیلی جالبه که شما دایره‌ی اطلاعاتتون اینقدر وسیعه. خیلی چیزا بوده که فقط شما تو وبلاگ در موردش بهم اطلاعات دادین. مثلا اون آقایی که به یه زبون دیگه‌ای حرف می‌زد و می‌خواست سرمو کلاه بذاره، شما با توجه به نشانه‌ها گفتین نمی‌دونم از چه قوم و گروهی هستن.

وفقکم 
پا ییز
۰۵ مرداد ۹۹ , ۱۷:۰۹

اول لبم به خنده باز شد برای قسمت بلاک اند ریپورت

اما برای جمله آخر متن: زهر ماررر :/ دختره خا نمیگی تو شکممون داره درخت درمیاد؟ :) 

کوفتی 

آی ایهاالناس ای همچی کرده من رفتم تو وبلاگ خودم براش پست گذاشتم! که بتونم باهاش حرف بزنم!  :|

خیلی تنبلی حال جواب دادن نداری گزینه بدون تایید، نمایش داده میشن را فعال کن 

پاسخ :

درخت؟ :))) درخت حرف و سخن :)
آی ایهاالناس، یک پستی گذاشته که هیچ‌وقت منتشر نشده و فقط خودش دیده :))
اون موقع ملت میان میگن خودشو می‌گیره جواب کامنتای ما رو نمیده!
پا ییز
۱۰ مرداد ۹۹ , ۱۰:۵۲

دختر خیلی عالیه که می تونی اینجور توکل کنی

من برای کرونا اینجوریم که میگم فقط باید خدا خودش رحم کنه 

ولی نمی تونم بازم توکل کنم و حتی با اینکه سارس رو خدا خودش جمع کرده و نمونه ی عینی هست اما آینده باز هم برام تاریکه 

پاسخ :

این توکل نیست، جبره، بی چاره بودنه. وقتی ببینی هیچ کار نمی‌تونی بکنی تمومه.
من به حال اونایی غبطه می‌خورم که تو روزای معمولی و موقعیت‌های معمولی با خدا حرف می‌زنن. دعا و درخواستم نه، حرف. وسط طوفان دریا یاد خدا افتادن و قبل و بعدش کارهای کفرآمیز و حرفای کفرآمیز، از تمااااام ابناء بشر برمیاد.
غریبه ‌‌‌‌
۱۶ مرداد ۹۹ , ۱۰:۳۱

من اومدم چک کنم بلاک شدم یا نه 😜😁

پاسخ :

بلاککک ؟ :)))
چند بار خواستم کامنت بذارم واسه‌ت، مخصوصا واسه اون دیروز آشنا امروز نمدومم چی‌چی! یه حسی جلومو گرفت. فک کنم تو بلاکم کرده بودی که نمی‌تونستم کامنت بدم =))
غریبه ‌‌‌‌
۱۶ مرداد ۹۹ , ۱۴:۴۲

من هیچکدوم از دوستام رو بلاک نکردم تا حالا، به جز دو سه تا غریبه اون زمان که تلگرام فعال بودم :)

چه حسی جلوت رو گرفت؟ به من بوگو :))

 

همتون میدونید دلم به همین کامنت ها خوشه و دریغ میکنید؟ 😭😭

😪

😁

حالا که این طوره منم چند جا خواستم کامنت بدم گفتم یهو تعدادش زیاد میشه 😁 الان هم یادم نیست کدوم مطلبت بود 🙈

پاسخ :

حس اینکه ممکنه بگی حالا که خودم اشاره کردم به اونایی که خبر می‌گیرن و نمی‌گیرن، حالا اومده خبر بگیره! 😁
نه من از کجا بدونم دلت به کامنتا خوشه؟ واقعا نمی‌دونستم. پیش‌فرضم برای هیچ‌کس این نیست! :)

آره، اینجوری یهو یه عالمه کامنت یه کم خوب نیست، خوب کردی نذاشتی 😆😃
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan