رفته بودیم سر خاک پدربزرگ مامان. طبق نوشتهی روی قبر، نود و نه سال عمر کردن و دوازده سال پیش از دنیا رفتن. من و خواهر برادرام نسل سومشون بودیم. داشتم فکر میکردم اگه چند سال بیشتر عمر کرده بودن، یا اگه مثلا خواهرم به جای بیست و پنج سالگی، تو بیست سالگی بچهدار میشد، نسل چهارمشون رو هم میدیدن. اونوقت من به شخصه به دیدن نسل دومم هم فکر نمیکنم!
آقای گفتن که بابای جوجه ممکنه نسل چهارمش رو ببینه. من حساب کردم اگه صد و دو سال عمر کنه و فرزندان و نوادگان اولش هم تو بیست سالگی بچهشون دنیا بیاد، میتونه حتی نسل پنجمشم ببینه! حالا کی بره این همه راهو؟
وقتی به خاطر گرما پتو رو با چادر نماز جایگزین میکنی و افاقه نمیکنه، باید بری نمدارش کنی.
وقتی هم اسپری تو خونه نداری، باید اتوبخار رو برداری و از اسپریش استفاده کنی =)
اگرم موهات تبدیل به گلولهی آتشینی از اعماق جهنم میشه، میری قشنگ خیسش میکنی و با ذکر عبارت "گور بابای بالش" سرتو راحت میذاری و میخوابی 😊
آقای گفتن که بابای جوجه ممکنه نسل چهارمش رو ببینه. من حساب کردم اگه صد و دو سال عمر کنه و فرزندان و نوادگان اولش هم تو بیست سالگی بچهشون دنیا بیاد، میتونه حتی نسل پنجمشم ببینه! حالا کی بره این همه راهو؟
وقتی به خاطر گرما پتو رو با چادر نماز جایگزین میکنی و افاقه نمیکنه، باید بری نمدارش کنی.
وقتی هم اسپری تو خونه نداری، باید اتوبخار رو برداری و از اسپریش استفاده کنی =)
اگرم موهات تبدیل به گلولهی آتشینی از اعماق جهنم میشه، میری قشنگ خیسش میکنی و با ذکر عبارت "گور بابای بالش" سرتو راحت میذاری و میخوابی 😊
+ اینترنت هم ندارم، بسوزه پدر جیب خالی :/
+ دایی از اونور تشویق میکنن که آفرین! با همین فرمون برو جلو، اصلا پسانداز نکن، هر وقت داشتی بخور و بپوش و خرج کن، به فکر پول جمع کردنم نباش! 😆
+ البته من یه لپتاپ و یه ماشین لازم دارم، باید یه فکری بکنم به هر حال!
- تاریخ : شنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۸
- ساعت : ۱۱ : ۳۳
- نظرات [ ۴ ]