مونولوگ

‌‌

صلاح و ما ادراک ما صلاح!


به راهنمایی دوستم امروز رفتم کافی‌نت‌گردی! یعنی دنبال کافی‌نت برای مصاحبه‌ی اسکایپی می‌گشتم. دوستم می‌گفت تو خونه نباشی، مسلط‌تری. رفتم کافی‌نت حرمم ببینم که الحمدلله اصلا امکانات تماس تصویری نداشت. بعدش رفتم بهشت ثامن‌الائمه و جزء امروز رو خوندم.


داستان ذبح اسماعیل و داستان گاو زرد بنی‌اسرائیل خیلی جالبن، نه؟ :)
موقع برگشت، کنار در ایستادم و گفتم "امام رضا واسم دعا کن اگه صلاحه، اگه صلاحه، اگه صلاحه، اگه صلاحه قبول بشم، وگرنه نه" امام رضا هم گفت باشه :)
بعد باز همین‌جور ایستاده بودم خلوت بشه، این عکسو بگیرم.


یه خانمی اومد گفت من یک ساله دارم تو حوزه و غیرحوزه دنبال دختر برای پسرم می‌گردم. گفتم من طلبه نیستم. گفت اشکال نداره، مهم نیست. پسر من طلبه است. گفتم من با طلبه ازدواج نمی‌کنم. گفت چرا؟؟؟ چرا هرجا میریم تا اسم طلبه میاد میگن نه؟ من گناه کردم پسرمو فرستادم درس خدا پیغمبر بخونه؟ امروز اومدم حرم دو رکعت نماز خوندم از امام رضا خواستم که یکیو سر راهم بذاره مشکلم حل بشه، تا دم در رفتم و باز برگشتم که دیدمت. بیا بگو چرا طلبه رو قبول نداری؟ گفتم با طلبه مشکل ندارم، با کار طلبه مشکل دارم. کسی اگه می‌خواد درس دین بخونه بخونه، ولی باید کار هم بکنه. به نظر من نباید دین رو وسیله‌ی معاش قرار داد. گفت اینی که تو میگی یعنی باید کلا درس رو ول کنه. (یعنی همزمان با شغلی که کفاف خرج خانواده رو بده، نمیشه دروس سنگین حوزه رو خوند) بعد من گفتم و اون گفت و من گفتم و اون گفت، آخرشم در مقابل اصرارش به دادن آدرس یا تلفن، آرزوی موفقیت و حاجت‌روایی براش کردم و اومدم.
یه‌کم اومدم جلوتر یه حس بدی افتاد رو دلم، گفتم نکنه بعد اون صلاحه صلاحه صلاحه گفتن‌هام، امام رضا این خانمو فرستاده باشه؟ منم به دلیل اینکه اون بنده خدا داره درس خداپیغمبر می‌خونه ردش کردم؟ :( من فقط چیزی که برام مهم بود رو گفتم. امیدوارم اشتباه نبوده باشه.

  • نظرات [ ۱۸ ]
من ...
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۱۵:۴۳
طرز فکرت رو دوست داشتم‎‎;)‎
ولی دقت کردی وقتی آدم خیلی نیاز به یه خیر وصلاح داره خدا یچیز عجیب همون لحظه پیش میاره که بفهمیم چند چندیم؟
*حالا اگه پسرشم طرز فکرش شبیه تو بود چطور پیدات بکنه آخه؟

پاسخ :

آره آره آره، دقت کردم :(
مثلا میگی خدایا برای من ملاک ایمان مهم‌تر از ثروته! بعد ییهو دو تا خواستگار میاد یکی مومن یکی متمول! تو می‌مونی تو رودرواسی خودت و خدا 😂 (مثلا میگم!)
آهای پسر! اگه طرز فکرت شبیه منه، به مامانت بگو بره دو رکعت نماز دیگه تو حرم بخونه، بیاد من جلوی همون در واستادم 😄

دچارِ فیش‌نگار
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۱۵:۵۵
چه معنی داره این همه مقاومت برای حفظ چارچوبهای ذهنیت؟
تو یه معتزلی افراطی هستی
متاسفم برات :)

پاسخ :

ای بابا! رفتم کلی در مورد معتزله مطالعه نمودم! (در ویکی‌پدیا 😆)
کو شما تو این پست مقاومت دیدین؟ یعنی هرکی بفرما زد، منم بگم بسم‌الله؟ نباید نظرمو بگم یعنی؟ اگه شما دوست نداشتین با طلبه‌ی بیکار ازدواج کنین و یکیشون میومد خواستگاریتون، جهت رعایت انعطاف ذهنی، بله می‌گفتین بهش؟ :|
منم متاسفم برای خودم :)
دچارِ فیش‌نگار
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۱۶:۴۳
دهانم دوخدی :)))
بقول شما من با طلبه مشکل ندارم با زی طلبگی مشکل دارم :)) [شوخی]

زی طلبگیِ منفی میدونی چیه؟ ساده زیستی/ انزوا/ دست به سیاه و سفید نزدن/ نگاه از بالا داشتن به مردم/

پاسخ :

معتزله دست به بخیه‌ش خوبه! :))

جدا از اینکه یکی باید بیاد اثبات کنه که اینا به طلبه‌ها می‌چسبه، ساده‌زیستی مشکلش چیه؟
#ارزش‌ها_را_ضد_ارزش_نکنیم_!_نقطه
دچارِ فیش‌نگار
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۱۶:۵۹
فهمیدی حالا معتزله چیه؟

روحیه ساده زیستی غلط منجر به این میشه که نسبت به لوازم زندگی زن و بچه خود توجه نداشته باشن و کسی دیگه با طلبه های بعدی  ازدواج نکنه :)


پاسخ :

نه چندان :)

پس از نظر شما روحیه‌ی ساده‌زیستی به دو مدل غلط و درست تقسیم میشه. غلط یعنی تحمیل شرایط سخت به خود و خانواده فراتر از توان آن‌ها، درست یعنی تحمیل شرایط سخت به خود و خانواده در حد تحمل آن‌ها! هوم؟
دچارِ فیش‌نگار
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۶
من نظرمو همون بالا گفتم/ حرف توی دهن بچه مردم نذار :)

+ پست امروز فیشنگار رو ببین با کامنتاش شاید متوجه شدی چیه

پاسخ :

سعی کردم شبیه فیشنگار جواب بدم، نمی‌دونم چقدر موفق شدم :)

+ باشه، میام می‌بینم.
دچارِ فیش‌نگار
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۹
بله متوجه شدم
کار تو نیست :)

پاسخ :

هم کار من هست و هم نیست :)
**هِلِناز **
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۲۰:۳۶
این دیگه تهشه بگردی تو حرم هرکی جلوت دیدی بزنی برا ازدواج :/ 

پاسخ :

هرکی دیده رو نزده، گفت فقط من :)))
من این روش رو نمی‌پسندم، ولی شاید نشه بهشون خرده گرفت. چون اونام می‌تونن به روش‌های ما خرده بگیرن، سه تا /// هم جلوی : بذارن! مثلا من نه روش تو رو قبول دارم نه روش اون خانم رو و شما هر دو روش من رو قبول ندارین :) ولی می‌دونم که احتمالا ازدواج تو با روش خودت صحیح خواهد بود، اون خانم با روش خودش و من با روش خودم :)
س _ پور اسد
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۲۱:۴۱

صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم

به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم

در میخانه‌ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود

گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم

من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن

بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم

اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر

به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم

قدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد

که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم

جگر چون نافه‌ام خون گشت کم زینم نمی‌باید

جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم

تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفت

ز بدعهدی گل گویی حکایت با صبا گفتیم

حافظ

پاسخ :

واسم فال گرفتین؟ :))
ممنونم :)
سلام علیکم
**هِلِناز **
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۲۱:۴۸
یه چیزی هست به اسم عقل 
تو یه ادم غریبه رو تو خیابون ببینی بری طرفش بگی زن پسر من شو 
خب دو حالت داره یا خلی یا یه ریگی به کفشته 
مثلا از کجا مطمئنه که تو ادم خوبی هستی 
دزد نیستی 
هوم ؟ 
دیگه یه کم عقلم بد نیست ب خدا 
+اره توام باور کن فقط تو، چقدر ساده ای دختر  
بعد تو جلو ۱۰ تا دیگه رو اگه نگرفته بود بیا بزن زیر گوش من 

پاسخ :

اونو که واسه شوخی گفتم بابا :))) یعنی به نظرت من اینجوریم؟
حالا چرا انقدر عصبانی؟ =) چرا منو دعوا می‌کنی زن قدرتمند؟ :)

ببین اینایی که میرن تو خیابون، حرم، دانشگاه، مجلس عروسی، روضه، آرایشگاه دختر پیدا می‌کنن نمیگن دستتو بده من بریم محضر! میگن قرار "آشنایی" بذاریم. همه‌شون که ختم به ازدواج نمیشه، میرن همو می‌بینن، حرف می‌زنن، بعد تصمیم می‌گیرن. اگه این بی‌عقلی باشه (که ممکنه گاهی باشه) پس کلا ازدواج با غریبه (غیر فامیل و آشنای نزدیک) بی‌عقلیه. در صورتی که با هر روش دیگه‌ای هم بریم جلو، باز هم غریبه‌ها هستن که باهات "آشنا" میشن و ازدواج می‌کنن.
س _ پور اسد
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۲۲:۰۱
و علیکم السلام ... رمضان الکریم تحیت و تهنیت :)
پست را که خواندم  دفعتا" بیاد این شعر حافظ افتادم که انگار وصف حال شما هم بود ... شاید فال شما باشد... شاید
زنده باشید
وفقکم

پاسخ :

رمضان الکریم شمام مبارک :)
پس برم فالمو دقیق‌تر بخونم =)
سلامت باشید، متشکرم

ب.ن: بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم!
شاه‌مصرعش :)
**هِلِناز **
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۲۲:۰۹
بیخود کردننن 
نبینم دیگه بشینی باهاشون حرف بزنیاااا 
اینا معلوم نیست کین چین 
دزدن 
چین 
ااا 
سفسته نکن 
بحث ازدواج غریبه و آشنا نیست! 
بحث عقل و منطقه تسنیمم 
هرچیزیییی یه راه داره 
میخوای با غریبه ازدواج کنی 
میسپری به دوست و اشنا و اطراف که هرکی من نمیشناسم و غریبه اس و شما یه تاییدی میکنی بریم برا اشنایی .نه اینکه چادرت رو بزنی زیر بغلت راه بیفتی تو کوچه و خیابون و اتوبوس و مترو و ارایشگاه و زایشگاه و هر ننه قمری دیدی شماره بدی و بگیری ! 
هر عقل سلیمی دیگه میفهمه کسی که این کار رو میکنه مشکل داره واقعا... 
کسی که درخواست اشنایی میده مشکل داره 
اونیم که درخواست رو از طرف میپذیره ، مشکل دار تر ! 
همین میشه گند میزنن تو ازدواجا و روابط دیگه !

پاسخ :

باشه نن‌جونم :) دیگه با غریبه‌ها حرف نمی‌زنم :(

گفتم که من روش هر دو طرف طیف رو رد می‌کنم، ولی برای خودشون مناسب می‌دونم :)
مثلا تو با خواستگاری سنتی و یک جلسه‌ی ده بیست دقیقه‌ای حرف زدن عمرا زندگیت اوکی باشه، اون خانم هم اگه بچه‌ش بره مثلا از هم‌کلاسیاش! (خخخخ مثلا اگه دانشجو بود!) یکیو پیدا کنه و ازدواج کنن، چون مدل زندگی خودش و خانواده‌ش این نیست بعیده به بن‌بست نخوره. و البته روش مناسب با روش صحیح متفاوته.

ولی در کل من گمون نمی‌کنم اگه پروسه‌ی تحقیق و تفحص و آشنایی، درست و با صبر و حوصله انجام بشه، این روش مشکل گنده‌ای داشته باشه.
س _ پور اسد
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۲۲:۰۹
آره برو بخون :))
خالی از اطف و منفعت نیست ...
ایضا"له:
به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم؟؟

پاسخ :

به به! ممنونم :)

شاه‌مصرع یه دونه است، این شاید ملکه‌شون باشه :)
+ سلام و دعا، یه عبارت مصطلحه بین ما، نمی‌دونم شمام استفاده می‌کنین؟
س _ پور اسد
۱۷ ارديبهشت ۹۸ , ۲۲:۳۴
بله مصطلح است بین ما سلام دعا رساندن .... 
مع السلام والدعا کثیرا
وفقکم

پاسخ :

چه خوب :)
وفقکم too :)
سید جواد
۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۰۵:۰۱
هم درسته هم غلط
طلبه باید کار بکند، امام علی هم کار می‌کرد و چاه می‌کند
طلبه باید کار بکند، پیامبر هم کار می‌کرد و مشغول تجارت بود

طلبه نباید کار بکند، کار کردن امام علی مربوط به بخش غصب خلافت است ولی از وقتی به خلافت رسید به جای بیل شمشیر به دست گرفت
طلبه نباید کار بکند، پیامبر بعد از بعثت دیگر تجارت نکرد و مشغول مبارزه و تبلیغ شد

با این فرق که ائمه علم لدنّی داشتند و نیازی به تفقه نبود و وحی هر چه بود را می‌گفت و طلبه‌ها با شهریه‌ای که کفاف‌شان را نمی‌دهد مشغول تفقه می‌شوند.

پاسخ :

سلام
پاراگراف آخر قبول نیست، چون به ما توصیه میشه طبق منش و سیره‌ی اهل بیت عمل کنیم، یعنی همون چیزی که ازشون می‌بینیم.
قبلی‌هاشو قبول دارم. نمیگم خب حالا آقای خامنه‌ای چرا نمیرن سر کار؟ میگم چرا طلبه‌های معمولی نمیرن سر کار؟ و بیشترین مشکل می‌دونید کجاست؟ اونجایی که اگه به یه طلبه بگی بیا برای مجلسم ذکر مصیبت بخون، بدون پول قبول نکنه!!! درحالی‌که برای همین کارها تربیت شده.
البته اینا در مورد همه‌ی طلبه‌ها صدق نمی‌کنه، طلبه‌ها هم مثل بقیه‌ی آدم‌ها انواع دارن.
سید جواد
۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۳:۱۳
به علت تبیعت از سیرۀ اهل بیت از فردا هیچ شیعه‌ای حق مطالعۀ کتابی را ندارد چرا که هیچ امامی مطالعه نکرد
و از آن بالاتر اگر خیلی مخلص هستیم نباید دست به قلم هم ببریم چون پیامبر هیچ کجا دست به قلم نبرد

بسم الله از فردا هم طلبه ها برند سرِ کار
ساعت 5 و نیم صبح با سرویس بریم کارخونه مونتاژ وسایل خودرو ساعت 6 هم برگردیم
با انرژیِ سرشار باقی مونده و با وقتِ موجود هم 6 ساعت مطالعه کنیم مثلا کتاب سیوطی که در مقطع دکترای ادبیات عرب برای بچه های سیکلی تدریس میشود :)
باشد اصلا بروند سراغ کارهای کارمندی، ساعت 7 تا 2 بعد از ظهر بعد هم خانه و دو ساعت استراحت
4 تا درس در هر پایه که در بهترین حالت هر کدام یک ساعت تدریس دارند و هر کدام نیم ساعت مباحثه
6 ساعت کار علمی با هیچ مطالعۀ غیر درسی که...

شما زمانِ قبول نکردن پاراگراف فکر هم بکنید که تفاوت های معصوم با شیعیان دیگر چیست.

و این که طلاب سه وظیفه دارند: تحقیق، تبلیغ و تدریس. کسی که بخواهد واقعا محقق باشد وقتِ کار کردن ندارد اما مبلغین شاید بعد از 10 سال تحصیل بتوانند سراغ کار بروند و مدرس اگر مدرس باشد از صبح تا شب مشغول تدریس است با روزی 6، 7 ساعت تدریس.

شاید در این میان هم دو نفر هم آخوند پاکتی شوند ولی من حداقل 10 نفر میشناسم که اصلا درخواست پول نمیکنند یا هر چه قدر دادند قبول میکنند یا پول را میگیرند و به مستمندان میدهند.

پاسخ :

:)))))
آها، شمام طلبه بودین :)
اون تفاوت معصوم و غیرمعصوم رو قبول می‌کنم. درست فکر نکرده بودم.

نه اینجور کارها، ولی ولی ولی حتی طلبه‌ای که هر روز کلاس داره هم می‌تونه فعالیت اقتصادی مستقل از درسش داشته باشه. همه‌ی کارها حضوری نیستن. من اصل حرفم جنم کار داشتنه. تایپ، نویسندگی تو نشریات، تدریس خصوصی عربی، فلسفه، منطق و... به دبیرستانی‌ها، کارهای پاره‌وقت خونگی حتی و خیلی چیزهای دیگه. کسی که بخواد راهش پیدا میشه. مثلا من طلبه‌ای می‌شناختم که صبح زود قبل رفتن حوزه، نونوایی کار می‌کرد.
بله، وظایف دیگه‌ای هم دارن، من یکیشو عرض کردم و گفتم هم که همه مثل هم نیستن. اگه جسارت شده عذر می‌خوام، شوهرخواهر خودمم طلبه است. منظور بدی نداشتم.
سید جواد
۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۳:۵۳
شما برو تو خیابون بپرس جسارت چیه؟ اصلا جسارت نمنه دی :D
تفاوت من و شما این است که شما سر هست‌ها بحث میکنید و من سر بایدها
طلبه اگر طلبه باشد وقت کار کردن پیدا نمیکند و از هر طرف بهش پول میرسد و به خاطر علمش در مقاله نویسی و نشریات و سخنرانی و آموزش و تالیف و تدریس تامین میشود
کما این که در کنارش بتوانند فن فنون دیگری مثل ویراستاری و هنرها را یاد بگیرند 
من خودم گاهی طراحی فتوشاپ و ویراستاری و مقاله نویسی میکنم 
but
فرق میکنند با یکدیگر فرق میکنند جملۀ درستیه

پاسخ :

اون نمنه رو نفهمیدم ولی :)
سید جواد
۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۵:۳۳
پس این کلیپ رو ببینید:

پاسخ :

آهان! پس برم تو خیابون بپرسم!
محمود بنائی
۱۹ ارديبهشت ۹۸ , ۰۰:۴۳
:)  جالبه! خیلی سخت نگیرید حالا که سپردین به خودش اعتماد کنید و صبور باشین. 

پاسخ :

راستش دقیق‌تر که نگاه می‌کنم دارم میرم مصاحبه که رد بشم :|
ولی بازم استرس دارم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan