پنجشنبهها وانت جمعآوری بازیافتیها میاد. ما بازیافتیهای درشت رو جدا میکنیم، کوچیکها رو نه؛ و تو حیاط پشت اجاق تک شعله نگهشون میداریم. داشتم جمعشون میکردم که ببرم دم در، ناگهان سه متر پرت شدم عقب! (شاید هم سه سانتیمتر 😆) یه گربه تو کارتنهای رشته خوابیده بود. غافلگیر شدم، وگرنه گربه که ترس نداره. میخواستم کارتنها رو هم ببرم، ولی هرچی بهش گفتم پاشو، پا نشد :| هلش دادم و گفتم پاشو بازم پا نشد :| (خجالتم خوب چیزیه والا!) دیگه منم دلم سوخت، گفتم هوا سرده، بذار لم بده :) (: انگار کار دیگهای هم از دستم برمیاومد :)
به نظرتون بهش غذا بدم؟ خونگی نمیشه؟ چون اونوقت مامان کلهمو میکنن! و اینکه کلا گربه چی میخوره؟ غذای موندهی گوشتی نداریم.
- تاریخ : پنجشنبه ۲۵ بهمن ۹۷
- ساعت : ۰۹ : ۳۸
- ادامه مطلب
- نظرات [ ۰ ]