از بارش باران و برف خوشحالتر از اونم که بابت جواب سلام ندادن یه دکتر بخوام ناراحت بشم. خب دو بار من خودمو به ندیدن زدم، یه بارم اون خودشو به نشنیدن زد 😀 اگر نبود آن اولی، میرفت تو لیست سیاهم بابت آن دومی! راستش من با وجود اینکه زاویهی دیدم یه چیزی در حد سیصد و شصت و پنج و نیم درجه است، معمولا برنمیگردم به کسی سلام کنم. فقط اگه مستقیما برخورد کنم سلام میکنم 😀
صبح که میرفتم هوا ابری بود، تو درمانگاه (هفتهای نصف روز تو "اون یکی درمانگاه" که عملا شغل محسوب نمیشه! گفتم که سوال نپرسید 😁) مریضها گفتن داره برف میاد، موقع برگشتن خبری نبود، فقط زمین خیس بود :(( در غیاب من اومده و رفته :(( من میخوام برف ببینم 😢 چرا قطع شد؟ :((
دکتر پیشنهاد کار تو مطب دومش که شاید خرداد افتتاح بشه رو بهم داد. البته خدا میدونه تا اون موقع چی میشه.
دیشب خونهی هدهد بودم، چون شوهرش نبود. کیک پختم. دوستش اومد خونهش و شام خوردیم. شب هم همونجا خوابیدم، ولی چه خوابیدنی! عادت دارم پتوم سنگین باشه. اگه نباشه باید دو تا باشه. اگه نباشه باید دو لا باشه. دیشب با دو تا پتو خوابیدم، صبح که بیدار شدم دیدم جای پتوی بالایی و پایینی عوض شده 😁 انقدر ناآرام خوابیدم یعنی! لازم به ذکره که من خیلی خوشخوابم و رو سنگم خوابم میبره، ولی خونهی کسی باشم خوابم ناآرام میشه! خونهی هدهد از این منظر بدترینه.
خستهام، ولی ظرفهای نشستهی بیست و چهار ساعت انتظارمو میکشه! از دیشب که خونه نبودم رو هم تلنبار شدن.
کاش باز هم برف بیاد. امسال خیلی خشک بود برای ما. حتی سرد هم نبود به اون صورت که کمی زمستون رو لمس کنیم. کاش برف بیاد.
صبح که میرفتم هوا ابری بود، تو درمانگاه (هفتهای نصف روز تو "اون یکی درمانگاه" که عملا شغل محسوب نمیشه! گفتم که سوال نپرسید 😁) مریضها گفتن داره برف میاد، موقع برگشتن خبری نبود، فقط زمین خیس بود :(( در غیاب من اومده و رفته :(( من میخوام برف ببینم 😢 چرا قطع شد؟ :((
دکتر پیشنهاد کار تو مطب دومش که شاید خرداد افتتاح بشه رو بهم داد. البته خدا میدونه تا اون موقع چی میشه.
دیشب خونهی هدهد بودم، چون شوهرش نبود. کیک پختم. دوستش اومد خونهش و شام خوردیم. شب هم همونجا خوابیدم، ولی چه خوابیدنی! عادت دارم پتوم سنگین باشه. اگه نباشه باید دو تا باشه. اگه نباشه باید دو لا باشه. دیشب با دو تا پتو خوابیدم، صبح که بیدار شدم دیدم جای پتوی بالایی و پایینی عوض شده 😁 انقدر ناآرام خوابیدم یعنی! لازم به ذکره که من خیلی خوشخوابم و رو سنگم خوابم میبره، ولی خونهی کسی باشم خوابم ناآرام میشه! خونهی هدهد از این منظر بدترینه.
خستهام، ولی ظرفهای نشستهی بیست و چهار ساعت انتظارمو میکشه! از دیشب که خونه نبودم رو هم تلنبار شدن.
کاش باز هم برف بیاد. امسال خیلی خشک بود برای ما. حتی سرد هم نبود به اون صورت که کمی زمستون رو لمس کنیم. کاش برف بیاد.
+
وای، باران
باران
شیشهی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای، باران
باران
پر مرغان نگاهم را شست
خواب رویای فراموشیهاست
خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشیهاست
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها میبینم
و ندایی که به من میگوید:
"گر چه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است."
دل من، در دل شب،
خواب پروانه شدن میبیند
مهر در صبحدمان داس به دست
آسمانها آبی
پر مرغان صداقت آبیست
دیده در آینهی صبح تو را میبیند
از گریبان تو صبح صادق
میگشاید پر و بال
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری
نه
از آن پاکتری
تو بهاری
نه
بهاران از توست.
از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو!
حمید مصدق
- تاریخ : دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷
- ساعت : ۱۶ : ۵۰
- ادامه مطلب
- نظرات [ ۰ ]