مونولوگ

‌‌

آه، بکش آه، بکش خوب من


گفتن خیلی آه می‌کشی، چه خبرته؟
مامان همیشه از بچگی همینو میگن، درحالی‌که من فقط نفس عمیق می‌کشم.
اما از قضا این دفعه رو درست گفتن. این چند وقت، آه‌های واقعی می‌کشم.
گفتم من می‌خوام برمممممم!
گفتن برو.
با شوخی و خنده گفتم می‌دونین که خارج شدن از کشور برام خیلی آسونه؟ یه خروج مراجعت ساده می‌خواد که هرینه‌ی آنچنانی هم نداره؟ اجازه‌م دست خودمه و از نظر قانونی هم کسی نمی‌تونه مانع خروجم بشه؟ جونمو به لبم نرسونین. وگرنه دیدین رفتم که رفتم!


خواهرم میگه خاک بر سرت که همچین فکری اصلا به مغزت خطور کرده! معنی حرفش اینه که مطمئنا چنین کاری رو انجام نمیدی، اما صرفا بابت اینکه همچین فکری کردی سزاوار شماتتی!
به نظرم نمی‌دونه هر انسانی ابعاد کشف‌نشده‌ای هم داره.
ولی احتمالا درست میگه، من نمی‌تونم همچین حرفی رو جلوی آقای بزنم. علاوه بر اینکه با گیوتین اعدامم می‌کنن، دلشون هم میشکنه؛ عملی کردنش بماند. آه خدای من! آه!

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan