مونولوگ

‌‌

شمع


من امشب یه مولکولم، تو سرزمین مولکول‌ها.
اینجا یه سالن بزرگ و طویل و شیکه. زندگی‌مون خوبه، امکانات رفاهی متناسبه. اما یه بلندگو اینجاست که هر شب اسم چند تا از مولکول‌ها رو اعلام می‌کنه تا برن به سمت سرنوشتشون.
سرنوشتشون از اون دو تا در آسانسوری* رد میشه. دو تا در: ترکیب، انرژی‌خواه؛ تجزیه، انرژی‌زا.
امشب من هم فراخوانده شدم. قراره کلید یکی از درها رو فشار بدم و وارد واکنش بشم.
اگه ترکیب رو انتخاب کنم، داخل اتاقک، علاوه بر انرژی فعال‌سازی، یه مولکول دیگه هم هست، به اضافه‌ی مقادیر معتنابهی انرژی اضافی که تعلق می‌گیره به ما دو تا. تو این اتاقک ما از هم تاثیر می‌پذیریم، از هویت انفرادی‌مون صرف‌نظر می‌کنیم و با قیافه و شخصیت جدیدی به جامعه‌مون برمی‌گردیم. اما چاق و چله و با انرژی اضافه برمی‌گردیم.
اگه در تجزیه رو انتخاب کنم، فقط همون انرژی فعال‌سازی تو اتاقه. من وارد میشم، اون انرژی مختصر رو می‌خورم و اونقدر خودمو به در و دیوار می‌کوبم که از هم بپاشم و تیکه تیکه بشم. من می‌میرم، اما تیکه‌های من هر کدوم یه عضو جدید جامعه میشن. انرژی زیادی هم تولید می‌کنم که اون هم خرج جامعه میشه و می‌ذارنش تو اتاقک ترکیب. کسی که وارد این اتاق میشه از قبل توجیهه که داره به خاطر ترقی جامعه به آب و آتیش می‌زنه، ایثار می‌کنه. اینو می‌پذیره و با کمال میل وارد میشه.
اتاق ترکیب ورودی با تیپ‌های مختلف داره. اما اتاق تجزیه، دو مدل داوطلب بیشتر نخواهد داشت. اینه که صف اتاق ترکیب همیشه شلوغ بوده در تاریخ.
اتاق ترکیب یه زندگی معمولی و راحت پیشکش می‌کنه، اتاق تجزیه جاودانگی. کدوم‌وری برم؟ کدوم‌وری دارم میرم؟


* از این درهایی که به طرفین باز میشه.

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan