مونولوگ

‌‌

جان به لب


شعله دارم می‌کشم در تب، نمی‌فهمی چرا؟
آب دارم می‌روم هر شب، نمی‌فهمی چرا؟

اهل آه و ناله کردن نیستم، جان من است
اینکه هر دم می‌رسد بر لب، نمی‌فهمی چرا؟

آنچه من پای به دست آوردن چشمت زدم
قید دینم بود لامذهب، نمی‌فهمی چرا؟

بارها دل کندی و من بارها جان کنده‌ام
بارها تکرار شد مطلب، نمی‌فهمی چرا؟

بین مردم مثل من پیدا نخواهد شد، نگرد!
یک ندارد جز خودش مضرب، نمی‌فهمی چرا؟

بارها گفتم دل دیوانه، گرد عشق، نه!
نیش خواهی‌خورد از این عقرب، نمی‌فهمی چرا؟

حسین زحمتکش



+ جناب حسین خان، انقد زحمت نکش. خو نمی‌فهمه دیگه ولش کن؛ نَوَفَهمه!
+ بین مردم مثل من پیدا نخواهد شد، نگرد! آیا ممکنه این از زبان من، در مورد نفسی از نفوس عالم صدق کنه؟ 
+ مصرع بعدشم نمی‌فهمم راستش!
+ یادتون هست گفتم یه غرفه‌ای تو نمایشگاه، بدون اینکه قصد خرید داشته باشم، چهار تا کتاب شعر بهم فروخت؟ امشب همونی که اصلا اصلا نمی‌خواستم بخرم و در نهایت با این تفکر که شاید واقعا خوبه که انقد تعریف و اصرار می‌کنه خریدمش رو برداشتم بخونم. اصلا چنگ منگ نمی‌زنه به دلم. باز هم بنا رو بر این میذارم که من نمی‌فهمم.
+ این واسه نمونه! بین چندتایی که تا اینجا خوندم، به نظرم بدک نیست. لایک یا دیسلایک بزنین لطفا.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan