برف میبارد؛
برف میبارد به روی خار و خاراسنگ
کوهها خاموش
درهها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ...
بر نمیشد گر ز بام کلبهها دودی
یا که سوسوی چراغی گر پیامیمان نمیآورد
ردپاها گر نمیافتاد روی جادهها لغزان
ما چه میکردیم در کولاکِ دلآشفتهی دمسرد؟
آنک آنک کلبهای روشن
روی تپّه روبهروی من...
در گشودندم
مهربانیها نمودندم...
برف میبارد به روی خار و خاراسنگ
کوهها خاموش
درهها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ...
بر نمیشد گر ز بام کلبهها دودی
یا که سوسوی چراغی گر پیامیمان نمیآورد
ردپاها گر نمیافتاد روی جادهها لغزان
ما چه میکردیم در کولاکِ دلآشفتهی دمسرد؟
آنک آنک کلبهای روشن
روی تپّه روبهروی من...
در گشودندم
مهربانیها نمودندم...
- تاریخ : پنجشنبه ۱۷ آبان ۹۷
- ساعت : ۱۰ : ۲۰
- نظرات [ ۰ ]