مونولوگ

‌‌

 

از وقتی فهمیده‌م زن‌دایی زن‌داداشم، برای عروسی داداشم، لباس چهارده میلیون تومنی خریده، دیگه انگیزه‌ای ندارم برم لباس بخرم :))) هرگونه تلاشی مبنی بر اینکه بخوام نشون بدم اصل کاریشون منم (اشاره به یه سری اشعار در این مجالس) قطعا به شکست منجر خواهد شد 😆 تازه تو مجلس شیرینی‌خوری هم من لباسی که از قبل داشتم و کل فامیل دیده بودن رو پوشیده بودم، زن‌دایی خانم مذکور، پنج تومن ناقابل پول لباس داده بودن 😊 ای بابا، دیگه چه‌جوری باید بگه "هل من مبارز؟"؟ بنده در این لحظه این رقابت! ناعادلانه رو ترک گفته و مسابقه رو به n تا حریف محترم واگذار می‌کنم 🤣😂 باشد که همگی جمیعا برنده باشند.


Designed By Erfan Powered by Bayan