مونولوگ

‌‌

 

بعد از روزهاااای ابری، امروز انگار خورشیدِ بی‌جونی داره با ته زورش، پنبه‌های سفیدو کنار می‌زنه. سوسوشو می‌بینم و گرمی ملایمشو رو صورتم حس می‌کنم :)

 

مثل شمیم جنگلایی :)

مثل سکوت برکه‌هایی :)

عاشق عشقی، التماسی

شوق لطیف بچه‌هایی :)

آخر خوب قصه‌هایی :)

نقطه‌ی عطف جمله‌هایی :)

قحطی گریه تو چشاته

شادی خنده رو لباته

شوق پریدن توی دستات

رنگ قشنگی با نگاته :)

 

 

+ شعر واسه جیم‌جیم :)

 

Designed By Erfan Powered by Bayan