مونولوگ

‌‌

کی می‌دونه آخر قصه چیه؟

 

دردانه نوشته:

__نوشته بود «اگر پزشکم بگوید شش دقیقۀ دیگر زنده خواهی ماند ماتم نخواهد برد، سریع‌تر تایپ خواهم کرد». 

 

دور از جانتان، امّا گمان می‌کنید که گاهِ رفتن، کار ناتمام شما چیست؟__

 

و من نوشتم:

__دنیاهای ندیده‌ام، آغوش‌های نگرفته‌ام، لبخندهای نزده‌ام، عشق‌های نثارنکرده‌ام...__

 

چنین آدمی شده‌م. و کارهای نکرده‌م شده‌ن اینا. روزگار عجیبی است نازنین.

 

  • نظرات [ ۴ ]
دُردانه ‌‌
۲۵ اسفند ۰۱ , ۰۸:۳۷

باز جای شکرش باقیه که این کارها روی توی ذهنت توی to do list قرار دادی و عنوان کردی. خوبه این. من یه قدم بی‌انگیزه‌ترم و حتی به آغوش‌های نگرفته و عشق‌های نثارنکرده‌م هم دیگه فکر نمی‌کنم. 

پاسخ :

واقعیتش to do list که نداشتم، پرسیدی و فکر کردم، کاری بجز این‌ها به خاطرم نیومد.
حامد سپهر
۲۵ اسفند ۰۱ , ۰۸:۳۸

متاسفانه رسم دنیا اینه که خیلی زود دیر میشه و باید قبل از اینکه دیر بشه لبخند زد، عاشق شد، دوست داشت و باید رفت

پاسخ :

و متاسفانه اینطوری هم نیست که آدم بتونه خیلی راحت انتخاب کنه و لبخند بزنه :) برای من حداقل اینطوریه که باید بهم لبخند بزنن :)))
س _ پور اسد
۲۵ اسفند ۰۱ , ۲۲:۵۰

سلام ....

بر این مژده گر جان؟! فشانم رواست .... :))

وفقکم

پاسخ :

سلام
:)

شما هم موفق باشید و سال خوبی داشته باشید.
نگار
۲۶ اسفند ۰۱ , ۱۸:۵۴
عمرت طولانی و غنی عزیزم.. برای من هم همون دنیاهای ندیده، سفرهای نرفته.....

پاسخ :

ممنونم عزیزم :)

ایشالا میری و می‌بینی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan