مونولوگ

‌‌

درهم

 

چند روزه مشغله‌م زیاد شده باز. کارهای مختلف زیادی دارم که هی سعی می‌کنم برنامه بریزم و به همه‌شون برسم. البته برنامه ریختن من رو کاغذ نیست، اون خودش خیلی زمان‌گیره اتفاقا. فقط هی توالی کارها رو تو ذهنم تکرار می‌کنم. این یه بدی‌ای که داره اینه که بار ذهنی آدم زیاد میشه. در لحظه فکرت هزار جا هست. چند روزه بین کارهام یهو به خودم میام می‌بینم دارم محکم دندونامو رو هم فشار میدم. احساس خستگی و آزردگی تو فکم می‌کنم. بعد می‌فهمم که احتمالا ساعت‌هاست که دارم فشارشون میدم. و باز مشغول کار میشم و چند ساعت بعد دوباره همین مسئله تکرار میشه.

ساعت ده قرار بود با خواهرم برم که رانندگی تمرین کنه. نه‌ونیم تصمیم گرفتم یه‌کم از کارام کم کنم. بهش زنگ زدم و گفتم بمونه برای فردا. امروز رو هم بعد از حدود سه هفته که ازم خواسته بود، قرار گذاشته بودم. ولی خب بشه فردا که اشکال نداره، داره؟ :)

شاید هفته‌ی بعد برم چابهار با یه تور. تاریخش دقیقا تاریخیه که من بیمارستان ندارم. می‌خواستم مامان رو هم ثبت‌نام کنم که گفت با مدرک شناسایی ایشون نمیشه. بعد قرار شد تنها برم. بعد مهندس هم یهو گفت میاد. بعد خانمه گفت پیگیر کار مامانت هم هستم، اگه شد بهت خبر میدم. حالا تا موقع رفتن هزار بار اعضا کم و زیاد میشن. یه وقت دیدین اومدم گفتم مامان و مهندس رفتن، من موندم :))

میگم اینکه حقوق رو نیمه‌ی دوم ماه می‌ریزن خیلی بی‌انصافیه، ولی اینکه حتی اسفند هم همین‌طوری باشه خیلی بیشتر بی‌انصافیه. گفتم اگه احیانا کارفرمایی چیزی از اینجاها رد شد بدونه کارمنداش اول ماه حقوقشونو می‌خوان، مخصوصا حقوق بهمنشونو :/ :))

 

  • نظرات [ ۶ ]
ن. ..
۰۴ اسفند ۰۱ , ۱۹:۰۰

به سلامتی

پاسخ :

ممنونم :)
س _ پور اسد
۰۴ اسفند ۰۱ , ۲۲:۲۵

باسلام و تحیت ایام الله شعبانیه

(در مورد حقوق) ما هم همینطور .

کار فرماها معمولا از این طرفها عبور نمی کنند  :))

وفقکم

پاسخ :

سلام و خیلی تشکر :)

ای بابا، چه بده واقعا این کار.

باید خودمون بریم از سمت کارفرماها عبور کنیم مثل اینکه :))
بهار
۰۵ اسفند ۰۱ , ۲۰:۵۸

منم تور چابهار می‌خوام...

کاش یکی هم پایه ی من بود....

تور مطمین و آشناست؟ تا حالا با تور تنهایی نرفتم و تصوری ندارم...

پاسخ :

والا من معمولا منتظر پایه نمی‌مونم. اقدام قطعی می‌کنم، بعد ممکنه همراه پیدا بشه، ممکن هم هست نشه. پیدا شد که چه بهتر، نشد هم تنها میرم. این دفعه هم دیگه واقعا هی اطرافیان اوکی شدن و کنسل شدن و دیگه داشتم تنها می‌رفتم که داداشم قطعی گفت میاد.
تور نه تنها آشنا نیست، بلکه من تا حالا صدای بنده خدارم نشنیدم :)) ایشالا موقع حرکت حضوری می‌بینمشون دیگه :)
بهار
۰۵ اسفند ۰۱ , ۲۳:۵۴

اووووم، چه جالب:)

به سلامتی برید و خوش بگذره

اینجور که توصیف کردین به نظرم رسید خیلی حرفه ای اهل سفر با تور هستید اونم تنها حتی...اگه بتونین یه کم از تجربه زیسته تون از این تورها بنویسین خیلی خوب میشه

پاسخ :

خیلی ممنون، سلامت باشین :)
نه بابا، حرفه‌ای که اصلا. با تور این بار دومه که می‌خوام برم.
در کل هم خیلی اهل نوشتن از سفر و اینا نیستم، ولی اگه تونستم چون شما گفتین می‌نویسم :)
مهتاب ‌‌
۱۰ اسفند ۰۱ , ۰۱:۵۲

چرا google keep نه؟🤔

پاسخ :

اصلا آشنا نیستم باهاش :) ولی خب کلا راه‌های مختلف مجازی و فیزیکی روم جواب نداده :)
مهتاب ‌‌
۱۳ اسفند ۰۱ , ۰۰:۰۷

از این برنامه‌های یادداشته که چون به حساب گوگلت وصل می‌شه همهٔ یادداشت‌هات برات می‌مونه حتی اگه مثلا گوشیتو گم کنی. من هممممممه چی رو توش یادداشت می‌کنم؛ مثلا اگه قرار باشه تو حموم لباسمو بشورم هم توش می‌نویسم😅 فهرست فیلمام، کتابایی که باید بخونم، پادکست‌ها و سخنرایی‌هایی که می‌خوام گوش بدم، ایده‌هام برای پستای وبلاگ مرحومم، کتابایی که امانت دادم یا امانت گرفتم، فهرست اهدافم تا ۸۵ سالگی (!) همه و همه تو یادداشت‌های مجزا نوشته شده. اصلا نصف دلیل من برای انجام دادن کارهام اینه که تیک کنارشون رو تو گوگل کیپ بزنم :) یه نگاه بهش بنداز شاید خوشت اومد :)

پاسخ :

انگار چیز خوبیه. لیکن من چون انواع روش‌های برنامه‌ریزی فیزیکی و مجازی روم جواب نداده، احتمالا این هم جواب نده. بازم ممنون از اطلاعاتی که در اختیار ما و بینندگانمون قرار دادی :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan