مونولوگ

‌‌

۱۹ مهر ۱۴۰۱

 

حس اشمئزازم انقدر زیاده که اومدم توی یه پست خالیش کنم. یه خانم و آقا با بچه‌شون اومده بودن برای تست بچه. تست هم طولانیه، بین یک تا دو ساعت طول می‌کشه. موقع تست من نگاهم رو مانیتور و روی بچه بود، این آقا نگاهش روی من، خانمه نگاهش روی شوهرش. وای خدا می‌خواستم کیبوردو بردارم بکوبم تو کله‌ش. کجا استفراغ کنم که حالم خوب بشه. با میم‌الف اومدیم تا مترو، معمولا با هم درددلای کاری و غیرکاری می‌کنیم، همون غر زدن. ولی اینجور چیزا رو نمی‌تونیم به هم بگیم. چون اینایی که اینجا پرونده دارن، سال‌ها میرن و میان و پرسنل می‌شناسنشون. نمیشه آبروشونو اینجوری بذاریم وسط که خودمون سبک بشیم. گذرشون تقریبا هر شش ماه تا یک سال به من میفته، ولی این مورد ممکنه به همین زودیا بازم تست داشته باشه. امیدوارم این بار مامانش تنها بیاره بچه رو.

اینم بگم که اکثر آقایون رعایت می‌کنن واقعا، حتی خیلی‌هاشون که تنها با بچه میان و مامانه نیست. ولی مرد هیز خیلی خیلی کم دیدم. این اولین مورد خیلی پرروشون بود تو این هفت هشت ماه. خدا کمترشون کنه الهی که انقد ما رو حرص ندن.

 

  • نظرات [ ۳ ]
** دلژین **
۱۹ مهر ۰۱ , ۲۲:۱۱

من جای تو بودم بیرونش میکردم 

میگفتم یک نفر خانومتون باشن کافیه ، آقا تشریف ببرن بیرون 

دفعه بعدی اگه اومدن بیرونش کن 

 

پاسخ :

میگن شانس همینه دیگه. از شانس خوبم، بچه نمی‌دونم به شدت بابایی بود یا لج کرده بود یا چی که از بغل باباش کنده نمیشد. سه بار تو فواصل مختلف سعی کردم از باباش جداش کنم تنها بنشونمش یا بدم بغل مامانش بشینه که لااقل صندلی باباش عوض بشه بیفته پشت مانیتور دید نداشته باشه، ولی بچه چنان جیغ‌هایی می‌کشید که نشد.
** دلژین **
۲۰ مهر ۰۱ , ۰۶:۵۳

اینم شانس مایه 

من اینجور مردها رو میشورم پهن میکنم :)) 

از طرفی یه منشی یل و خفن داریم تو یکی از کلینیک ها ، میبینه مردی مشکوکه یا میشنگه عین شیر میاد وای میسه :)) 

یه بار ی آقایی به بهونه ویزیت میخواست کرم بریزه ،به منشیمون فهموندم که بیاد، اونم  از اول تا اخر ویزیت عین چی اومد تو اتاق وایساد بالا سر مرده ، مرده ب لکنت افتاده بود :)) 

خدا نسل این مردان هیز رو از روی زمین برداره 

دفعه بعدی از اول ی پوزیشنی طراحی کن که چشم یارو نبینتت

پاسخ :

منم اگه خیلی تابلو بود برمی‌گشتم مستقیم بهش یه چیزی می‌گفتم. ولی از اینایی بود که دزدکی نگاه می‌کنن. مثلا الکی می‌خواد ساعتو ببینه، یا مثلا داره به مانیتور نگاه می‌کنه یا چیزای اینطوری. بعدم من یا زنش برمی‌گشتیم سمتش اونوری نگاه می‌کرد. نمی‌دونمممممم (با حرص بخون) مرضشون چیه واقعا. خب مردککککک تو صورت من چیه؟ کاش لااقل نیم‌قلم آرایش می‌داشتم. زنش تخت آرایش روبروش نشسته بود، خوشگل، ترگل ورگل. الان اینا رو میگم از حرص گلوم داره مورمور میشه 😡
خوبه که کسایی مثل اون منشی باشن ها، ولی راستشو بگم از همچین حالتی هم اصلا خوشم نمیاد که باز یه غریبه و نامحرم بیاد بخواد هوای منو داشته باشه. البته در اصل نباید برای اونا فرق کنه حمایت از بستگان خودشون با غریبه‌ها. ولی من به شخصه دوست ندارم.
** دلژین **
۲۰ مهر ۰۱ , ۰۹:۰۵

نه بابا این منشی ک میگم زنه 😂😂😂‌

جذبه ، ماشالا درشت و بلند هم هست 

پاسخ :

عه :))) عجب منشی‌ای پس :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan