مونولوگ

‌‌

چرا عاقل کند کاری؟

 

آشپز گفت نخود و لوبیا قرمز و لوبیا چیتی رو امشب و ماش رو فردا صبح خیس کنین. گفتیم باشه. نشستیم پاک کردیم و همه رو ریختیم تو یه قابلمه‌ی بزرگ و بردیم تو حیاط و شیر آب رو باز کردیم که یکی گفت یه زنگ به آشپز بزنین بپرسین همه رو با هم باید خیس کنیم یا جدا؟ و آشپز فرمود خیر، نخود باید چهار ساعت، لوبیا قرمز دو ساعت و لوبیا چیتی یک ساعت بپزن و حالا خاندان رو بسیج کنین که همه رو جدا کنن. بدین گونه شروع کردیم به جدا کردن نخودلوبیا که اول کار آسون و سریعی به نظر میومد، ولی وقتی دیرزمانی گذشت و گردن‌هامون درد گرفت و سرمونو آوردیم بالا و دیدیم اون تپه از جاش تکون نخورده و همانست که بود ترس برمون داشت. ولی ما پایمردی کردیم و همه رو تا ساعت یک شب نگه داشتیم و بالاخره یک شب تمومش کردیم. حتی بابو هم لوبیا قرمز جدا می‌کرد، چون چشمش خوب نمی‌دید و نمی‌تونست نخود و لوبیا چیتی رو تشخیص بده. این آخراشه تقریبا:

 

 

اینم جناب ببعی و قصاب. من هیچ‌وقت دلشو نداشتم تا آخرش بمونم و فقط در حد یک بار دیدن میرم پیشش و سریع در دورترین نقطه‌ی خونه گم میشم که چیزی نبینم و نشنوم.

 

 

  • نظرات [ ۹ ]
** دلژین **
۱۵ مرداد ۰۱ , ۰۸:۴۵

وااای ببخشید ولی کلییی خندیدم 😂😂😂😂 

 

منم جایی بخوان بکشن ، فرااار میکنم ک نبینم و نشنوم 

نمیتونم 

پاسخ :

خودمونم کلی خندیدیم کنار غر زدن، خاطره شد :))

وحشتناکه به نظرم. ولی خب چاره‌ای هم نیست، ما گوشت‌خواریم :|
Reyhane R
۱۵ مرداد ۰۱ , ۱۰:۲۶

وای چقده سخت🙄

اون آشپزه، نمیشد همون اول قشنگ و واضح بگه باید چیکار کنید؟!

+ قبول باشه (:

پاسخ :

از کت‌وکول افتادیم قشنگ :)
چمدونم. کلا آشپز قلدریه. یه‌کمم طلب داره از ما :))

+ ممنونم :)
مهتاب ‌‌
۱۵ مرداد ۰۱ , ۱۰:۳۱

برای تو که اسمارتیز می‌شمری نباید سخت بوده باشه :)

پاسخ :

:)))
سختیش طولانی بودنش بود، گردن و کمر نذاشت برامون.
حامد سپهر
۱۵ مرداد ۰۱ , ۱۰:۳۳

یاد یه چیزی افتادم یه بار توی کلاس شیمی معلم درباره مخلوط مرکب و همگن و اینچیزا صحبت میکرد پرسید اگه مقداری نمک و شکر رو مخلوط کنیم چطور میتونیم جداشون کنیم یکی از همکلاسیها گفتت چندتا مورچه میریزیم توش مورچه‌ها شکرها رو میبرن نمک باقی میمونه😄

خداییش خیلی کار سختی بوده انجام دادین 😄 بعدشم آشپز کلاس گذاشته وگرنه همشو میشه باهم خیس کرد 

قبول باشه نذرتون😊

 

پاسخ :

اینجا هم بودن کسایی که نظریات اینطوری می‌دادن :))

دقیقا ما هم فکر می‌کنیم آشپزه خواسته بگه کار خیلی خاصیه. وگرنه ما آش که می‌پزیم همه رو با هم می‌پزیم.

ممنونم
پلڪــــ شیشـہ اے
۱۶ مرداد ۰۱ , ۰۸:۱۳

چه ماجرایی بوده. :)

 

 

آخی. ببعی قشنگ

پاسخ :

خاطره شد :)

ببعی گوگولی
نسیم صداقت
۱۹ مرداد ۰۱ , ۱۳:۰۱

وای چقدر خندیدم ببخشید عزیزم :)))

قبول باشه ایشالا ❤️🌹

یه چی بگم؟!  😅 میشه همشو با هم پخت اصلا هیچ مشکلی هم پیش نمیاد، آشپزتون خواسته بگه ما اینیم 😅😅😅

 

پاسخ :

چه خوب که خندیدین، ما خودمون هم خندیدیم :))
ممنونم
آره ما هم چون همیشه با هم می‌پزیم تو خونه قاطی کردیم همه رو. ولی وقتی اونجوری سفت و محکم گفت نه جدا کنید، گفتیم حالا ما جدا نکنیم، بعدا اگه غذا خوب نشه میگه من که گفتم باید فلان کنید، بهمان کنید. خواستیم بهانه‌هاشو گرفته باشیم :)
نسیم صداقت
۲۱ مرداد ۰۱ , ۱۳:۰۷

:)))

کار خوبی کردین، بی حرف و دغدغه 

قبول باشه عزیزم❤️🌹

پاسخ :

خیلی ممنونم :)
ن. ..
۲۲ مرداد ۰۱ , ۰۸:۲۸

آخی 

چه اعصاب خردی ای بوده خدایی

پاسخ :

البته خاطره شد و بیشتر گفت‌وشنود و خنده بود  خداروشکر :)
ن. ..
۲۳ مرداد ۰۱ , ۰۸:۳۳

تو خونه ی ما عمرا گفت و شنود و خنده بشه

قشنگ دعوا و فحش و احتمالا نفرین هم بشه 😑

پاسخ :

ایشالا خونه‌ی خودتو یه جوری بسازی که بیشتر گفت‌وشنود و خنده باشه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan