مونولوگ

‌‌

بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت

 

متن نامه‌ها رو چند روز پیش نوشتم و امروز فرصت کردم بیارمشون روی کاغذ. اول فکر کردم هر کدومو چند بار خواهم نوشت تا بالاخره یکیشون تمیز دربیاد، ولی خدا رو شکر این اتفاق نیفتاد و خط‌خوردگی قابل‌توجهی نداشتم که مجبور به پاک‌نویس بشم :) اون قلم‌خوردگی‌های ریز رو هم به بزرگی خودتون ببخشید.

اینم بگم که متاسفانه امکانش نبود که برای همه‌ی دوستان بنویسم. اگر فرصتی دست داد شاید ان‌شاءالله چند تا نامه‌ی دیگه هم بنویسم. اما یادآوری کنم این نامه‌ها دلیل بر این نیست که با این عزیزان دوست‌تر از بقیه هستم :)

 

از مشهد به ...

 



 

از مشهد به شیراز

 



 

از مشهد به تهران

 



 

از مشهد به تبریز

 

 

 



 

از مشهد به تهران

 



 

از مشهد به نمی‌دونم کجا، شاید جنوب یا اصفهان

 

 

+ مبدأ چالش ۱، کلیک

+ مبدأ چالش ۲، کلیک

 

  • نظرات [ ۲۰ ]
مهتاب ‌‌
۰۳ دی ۰۰ , ۱۸:۵۳

باید اعتراف کنم حسودیم شد بهشون :)

پاسخ :

تو هم نامه بنویس واسه ملت که من حسودی کنم 😁
#انتقام_سخت
مرآت ..
۰۳ دی ۰۰ , ۱۹:۵۷

احسنت!

خوش خط و زیباست...

 

فقط تصویرها بزرگ نشدند. خیلی به سختی خواندم.

 

پاسخ :

خیلی ممنونم.
تولدتون هم مبارک

ممنون که گفتین، یه‌کم بزرگترشون کردم.
س _ پور اسد
۰۳ دی ۰۰ , ۲۲:۲۴

سلام 

باز هم افتادید تو تله چالشهای ....! :)

وفقکم 

پاسخ :

سلام
بله، ما خودمونم لوسیم :)
ممنونم
من ...
۰۳ دی ۰۰ , ۲۲:۴۳

از من به تسنیم مونولوگی

اول اینکه خیلی خوشحال شدم که یه نامه با دستخط خودت برام نوشتی و این خیلی خیلی برام ارزشمنده😍🌺

دوم اینکه من خیلی نامه دوست دارم و وقتی از طرف دوست عزیزی مثل تو باشه بیشتر دلچسبه😘

سوم اینکه ای بابا ای بابا ای بابا

من اینهمه میام توی بعدا پست‌های به قول نسرین طویله می‌نویسم که از مجهول بودن خارج بشم باز به فکر استخدام کارآگاهی؟

اصلا نیاز نیست😁 شما هر ابهامی داشتی کامنت خصوصی بذار من مبسوط توضیح میدم تا از ابهام دربیاد😁😁😁

خیالتم راحت باشه شما گرین کارت داری هر چی بخوای میگم برات😁

پاسخ :

عه یادم نبود قبلا بهم چند تا فرصت برای سوال دادی 😁
ولی ببین من روم نمیشه بیام بپرسم چند سالته؟ چند تا خواهربرادرین؟ چی خوندی؟ شغلت چیه؟ و کلللی از این سوالای ریزریز که بلاگرا معمولا لابه‌لای پستاشون میگن. اینا فقط کلیاته، یه‌جور شناخت مثل بقیه‌ی بلاگرا منظورمه داشته باشم ازت. اینا با سوال و جواب به دست نمیاد. بیادم مزه نمیده :) درواقع دوست دارم روایت بخونم :) اون طویله‌هارم با اینکه از اول تا آخرشو می‌خونم، نه سرشونو می‌فهمم نه تهشونو. همه‌شون گنگن :)) یه‌جور کدنویسی می‌کنی که بعدا یاد خودت بیاد و بقیه نفهمن :) فقط می‌فهمم هی میری سفر و برمی‌گردی و هی سرت شلوغه و سرکلاسی و بی‌خوابی و گرسنه‌ای و هلاکی 🤣😅😁😅🤣😂

ببین اینا شوخیه ها، واقعا اینطور نیست که انقدر پیگیر بخوام در موردت بدونم، صرفا یه کنجکاوی بلاگرانه است. گفتم یه‌وقت یه حرکتی چیزی نزنی، بخوای بیای سوالایی که بالا نوشتم رو جواب بدی :))
مهتاب ‌‌
۰۳ دی ۰۰ , ۲۳:۳۴

عجیب و جالبه که همدیگه رو دیدین و بازم هیچی ازش نمی‌دونی :)

 

+ اینا رو فهمیدی به منم بگو :)

پاسخ :

بله، دو بار هم همو دیدیم :) من آدم سؤال‌شخصی‌پرسنده‌ای نیستم. مثلا یکی از من بپرسه چند سالته، متقابلا منم نمی‌پرسم حالا شما بگو چند سالته، معمولا. ولی از اون طرف، ایشون هم زبونش چفت‌وبست خوبی داره و دواطلبانه چیزی به کسی نمیگه.

+ حالا یه‌کم قدمت دوستی ما هم بیشتر بشه، این سوالا رو از شخص شما هم داریم. پیشنهاد می‌کنم به مرور خودت پاسخ بده بهشون =)
من ...
۰۴ دی ۰۰ , ۰۰:۱۷

آره درک میکنم😁

منم دوست دارم تو روایت به شناخت برسم

الان بری اولین پست‌های قبلا رو بخونی میبینی چقدر پیشرفت کردم که اییییین همه جزییات از روزهام دارم میگم😁

ولی توضیح یه مواردی نه اینکه نخوام، برای خودمم سخته😁 من جمله اینکه دقیقا چکار میکنی؟ سر راستش میشه آب حوض میکشم، پیرزن خفه میکنم😅

سختی شغل پروژه‌ای همینه، یعنی تو یه حوزه گسترده داری کار میکنی، هر بار با یه قسمتش درگیر میشی، از بیرون خیلی این قسمت‌ها تفکیک‌پذیر نیستن، بخاطر همینم توضیح متفاوتی ندارن، از درون هم جزییات زیاده

فکر کنم ولی قسمت سن و سال و چی خوندم رو قبلا که همو دیدیم گفته باشما😅 اولین بار هم که حرم همو دیدیم رو قسمتی از شغلم حساب کن😁😁😁

ایشالا من طلبیده بشم مشهد میام همه رو میگم😁(نااامحسوووس دارم نیت خودمو به سوال تو میچسبونم😅)

پاسخ :

شغلت رو حدوودی شاید بدونم. با همین آقای ج اینا هستی دیگه فک کنم. اون دفعه هم آره متوجه بودم که سفر خالی نیست، با گروه بودی دیگه :)
ولی سن‌وسال و رشته و اینا رو اصصصلا نگفتی. باور کن نگفتی. شرط می‌بندم نگفتی. اصلا اگرم گفتی که نگفتی من یادم نیست :| :))

من ...
۰۴ دی ۰۰ , ۰۰:۴۲

نه دیگه اومدی نسازی😁

من از همه میپرسم متولد چندن، بعد خودم داوطلبانه میگم چند سالمه

معمولا هم همه ازم کوچیکترن😅 خودم عدد یادم نمیمونه ولی میدونم احتمالا یکی دو سال ازم کوچیکتری😎

الانم مستقیم با آقای جیم کار نمیکنم ولی دورادور دوستام صفحه کاری و تولید محتواشونو انجام میدن، شاید بعدا تو اون حوزه کار بکنم باهاشون ولی فعلا دیگه کاری بهم نداریم😁

ولی همچنان تو همون حوزه‌هام و میچرخم برای خودم😁😁😁

 

 

@مهتاب: اسیر این صحنه‌آرایی خطرناک نشو

من خیلی چیزا رو میگم و گفتم😁 اصلا این چهره مرموز به من میاد؟ تو ندیده خیلی ازینا رو میدونی مگه نه؟ بیا بگو من خیلی‌ام باز و معلومم😁

پاسخ :

منو شاید از قبل حدود سنمو می‌دونستی نپرسیدی که بعدشم بخوای سن خودتو بگی :) منم حسم میگه یکی دو سال ازم بزرگتری، ولی خب می‌خواستم مطمئن بشم بزرگتری بعدا شوکه نشم :)))

بیااااا! ببییییین! چطوری به مهتاب اینا رو گفتی به من نگفتی؟ اصلا من دیگه باهات قهرم =)))
من ...
۰۴ دی ۰۰ , ۰۱:۲۹

نه مشتری نیستی😁 وگرنه من دارم خوب تخفیف میدما😉 وگرنه من زیاد گفتما😁

خیلی وقته من دیگه از کسی کوچیکتر نیستم😅

پاسخ :

وا! پس اینایی که ازت بزرگترن چی‌ان؟ ولی آره، نمی‌دونم چرا منم تقریبا با هرکی برخورد می‌کنم ازم کوچیکتره :))
Reyhane R .
۰۴ دی ۰۰ , ۰۵:۵۲

سلام چه بامزه (:

میگما دست به نامه نوشتنتم خوبه ها 😁

مرسی که شرکت کردی 🌺

پاسخ :

سلام
بله، کلا نامه خوبه :)
مرسی از شما
س _ پور اسد
۰۴ دی ۰۰ , ۰۹:۱۰

سلام

غرض مزاحی قذیمی بود که تکرار شذ. حمل بر طعنه و تکه پرانی نشوذ (پناه برخدا) . ماهم مشمول دریافت نامه می شویم؟آیا؟ بی صبرانه منتظرم....

پست جدید بارگزاری شذه. سری بزنیذ و اظهارنظری ..... ممنون

وفقکم

 

پاسخ :

سلام
بله متوجهم :)

نامه هم والا فکر نکنم بتونم سری دوم رو بنویسم، یه‌کم کارام زیاد شده. البته شما لطف دارین، ولی نامه‌ی من که چیزی نیست. ان‌شاءالله یه نامه از یه شخص فوق‌العاده بهتون برسه :)
دُردانه ‌‌
۰۴ دی ۰۰ , ۱۲:۰۸

فعلاً عکسا لود نشده و فقط عبارتِ از مشهد به تبریزو دیدم و از اونجایی که سه‌چهارتا بلاگر تبریزی می‌شناسم، نمی‌دونم آیا نامه برای منه یا برای اونا. حداکثر به احتمال بیست‌وپنج درصد برای منه.

یه کم بعد 

خط اولِ عکس لود شده و می‌بینم که نوشتی نسرین جان سلام. از اونجایی که دوتا بلاگر تبریزی که اسمشون نسرینه داریم، همچنان نمی‌دونم آیا نامه برای منه یا برای نسرین زمزمه‌های تنهایی. پس نامه حداکثر به احتمال پنجاه درصد برای منه. ولی خودمونیما، چه خط قشنگی داری. کاش این نامه برای من باشه.

یه کم بعد 

برای منهههههههههههههههههههههههه :ذوووووووووووووووووق!

18:18 رو که دیدم گفتم برای خود خودمه. برم بقیه‌شو بخونم :دی

خوندم

خیلی ممنون ^-^ الان انقدر متأثرم که زبانم قاصره از بیان احساساتم...

ذوق مضاعف دارم بابت اینکه طویل‌ترین نامه مال منه :دی

و لازم به ذکر است که اینجا دو وجب برف اومده و خیییییییلی سرده هوا. خیلی.

در مورد دیدار هم الکی نمی‌خوام بگم مشتاق دیدار. دوست دارم که دوستامو ببینم ولی دیدار با دوستان مجازی برام سخته. چون ارتباطم باهاتون همیشه متنی بوده، نمی‌دونم وقتی باهم روبه‌رو بشیم چی باید بگم. به سکوت می‌گذره معمولاً. کم‌حرف هم هستم البته.

همۀ آدما باهم اشتراکات و تفاوت‌هایی دارن. شاید تو روی اشتراکات تمرکز کردی و بقیه‌ای که می‌گن متفاوتید روی تفاوت‌ها.

همچنان خوشحالم بابت نامه و نمی‌دونم این حس خوبی که بهم دادی رو چجوری جبران کنم :)

پاسخ :

مرحله به مرحله گزارش کردی :)
اگه هلما هم تبریزی باشه، من فقط سه تا بلاگر تبریزی می‌شناسم.

انقدر همیشه از عینیات و چیزهای عقلی و منطقی و قاعده‌مند حرف می‌زنی که کمتر با احساساتت آشناییم. یعنی حداقل برای من اینطوره. الان این ذوق کردنت برام غیرمنتظره بود :)

دقیقا یکی دو هفته پیش همینو به مهتاب گفتم که "نمی‌دونم اگه همو ببینیم چه حرفی داریم بزنیم، تازه من کم‌حرف هم هستم." تو هم کم‌حرف، منم کم‌حرف، قرار بذاریم زل بزنیم به کفشامون :)) البته در حد یه ملاقات نیم الی یک ساعته که ممکنه خودش یه برنامه‌ی تفریحی/بازدیدی چیزی باشه، فکر نکنم خیلی نیازی به حرف باشه. ولی درکل حتی خود منم ترجیحم اینه کمتر مجازیا رو بریزم تو حقیقیا :)) اینم که نوشتم حس الانمه، ممکنه بیست بار تا اون موقع (اگه موقعی در کار باشه اصلا) عوض بشه :)

:)
مهتاب ‌‌
۰۴ دی ۰۰ , ۲۰:۰۲

@من: چرا داری من ر صحنه‌سازی درست می‌کنی؟ چرا وانمود می‌کنی من اینا ر می‌دونم و تو چهرهٔ شفافی هستی؟ روحیه‌ت به حدی با شفافیت مخالفه که اصلا معلوم نیست چرا الان تو مجلس نیستی تو :دی 

 

@تسنیم: بصیرت داشته باش دختر! ببین جبههٔ دشمن داره کجا رو می‌زنه، سواد رسانه‌ایت را ببر بالا. ایضا :دی

پاسخ :

@من

برم عینک بخرم. جور دیگه‌ای که بصیرتم نمیره بالا :دی
مریم بانو
۰۵ دی ۰۰ , ۱۵:۲۰

تسنیم تو با من چه کردی؟؟

 

تو با قلب دیوانه ی من چه کردی؟؟ 

 

:))

 

خیلی ممنون عزیزم تو به من و طبع لطیف هنرمندانه ام لطف داری ( اونایی که بهم میگفتن وحشی کجان بیان بخونن؟؟))

 

قبل خوندن نامه ت میخواستم برات بنویسم:))

 

این بیان نمیدونم چشه ازدیروز نشد وارد پنل بشم الانم بازی درمیاره!
 

ماچ به کله ت دختر:))

پاسخ :

^_^

عه‌وا! والا باور نمی‌کنم کسی به همچین خانم دکتر زیبا و متینی گفته باشه وحشی :))

دقت کردی فقط از تو خواسته‌م برام بنویسی؟ چون من درخواستی که قرار باشه نه بشنوم نمی‌کنم معمولا :)) علم غیب داشتم، می‌دونستم تو قراره برام نامه بنویسی :))))

آره، بیان قبلش اطلاع‌رسانی کرده بود که از فلان تا فلان ساعت قراره از دسترس خارج بشه.

نمیشه ماچ نکنی؟ 😁
پرواز ...
۰۵ دی ۰۰ , ۲۱:۰۹

هییییچ وقت بلد نبودم و نیستم نامه بنویسم. در حد همون "سلام، خوبی"؟ متوقف میشم :))

پاسخ :

نامه نوشتن واقعا سخته. البته اگه برای دوست صمیمی بخوایم بنویسیم، همین‌طوری روزمره‌نویسی کنیم هم جواب میده. انگار داریم تو وبلاگ پست می‌نویسیم :) دوست دارم یه روز با یه نفر انقدر صمیمی باشم که روزمره‌هامو براش تو نامه تعریف کنم :)
من ...
۰۵ دی ۰۰ , ۲۳:۵۶

دشمن داره کجا رومیزنه؟ 😅

جام تو موساد خالی نی؟ تو رو خدا اگه جای خالی میشناسین بگین من برم یه کمکی به سربازان گمنام بکنم😁

پاسخ :

دشمن داره مخفی کار می‌کنه. میگم حالا که دیدی ما (من و مهتاب) انقد خوبیم، بیا توبه کن، ستون پنجم شو، یه‌کم اطلاعات به ما بده 😎
س _ پور اسد
۰۶ دی ۰۰ , ۰۷:۱۲

سلام

خوب که ذرنظرات ذیل پست دقت! کردم متوجه شدم که عمده مخاطب نامه های سرکارعالی خانمهای وبلاگ نویس هستند واصولا اینکه ما توقع نامه های مشابه داشته باشیم؛ اخلاقا"وعرفا"هم صحیح نیست؛

برما ببخشیذ؛

وفقکم

-نامه ازشخص فوق العاده؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ :

سلام
نه اصلا غیراخلافی یا غیرعرفی نیست. مطمئن باشین دلیلش این نیست :)

بله، اشخاص فوق‌العاده‌ی دنیا که تموم نشدن. حالا یکیشون واسه شما بنویسه چیزی نمیشه که.
من ...
۰۶ دی ۰۰ , ۱۱:۱۹

اینجوری نمیشه

خیلی چهره‌ام مخدوش شده

باید بزودی یه صندلی داغ بذارم برای تو و مهتاب بیاین این بازی رو تموم کنین😁

 

 

پاسخ :

نه منظورم اطلاعات از موساد بود. از اونور اطلاعات بیاری اینور.
صندلی داغ هم نمی‌چسبه 😁
س _ پور اسد
۰۷ دی ۰۰ , ۱۳:۲۶

سلام

بله اشخاص فوق العاده دنیا تمام نشدند؛ اما همینکه مخاطب یکی از نامه ها بنده بودم؛ غافلگیرانه و فوق العاده بود. 

شخصیت حقیقی و حقوقی خودتان را نزد ما دست کم نگیرید.

وایضا"کارکتر مجازیئ که از سرکار شناخته ایم شاهدی بر مذعاست. :))

وفقکم

پاسخ :

سلام
شرمنده، ان‌شاءالله یکی از دوستان غافلگیرتون کنن :)

لطف شما به بنده همیشه بیشتر از استحقاق بوده. ممنونم از حسن‌ظنتون
همچنین، شما هم موفق باشید
هایـ تن
۲۵ دی ۰۰ , ۲۲:۰۵

سلام سلام :)

آقا قبول نیست من نامه رو الان دیدم، آدرسش رو شاید اشتباه زده بودین دیر دستم رسیده :)

ولی اینطوری حق مطلب ادا نمی‌شه و نامه نمی‌شه بی جواب بمونه، حالا ان‌شالله منم یه نامه براتون می‌نویسم و بیانات اصلیم رو اونجا می‌فرمایم :)

:))

پاسخ :

سلام :)
نه ما آدرسو درست زدیم، شما صندوق پستی‌تونو چک نکردین :)
اوه! نامه :) بله، بله بفرمایید :)
هایـ تن
۰۱ بهمن ۰۰ , ۱۶:۴۵

سلام، اینم از نامه یا جواب نامه من، حالا نشد تمیز و مرتب باشه، بازتاب ذهن پریشانمه :)

 

من جواب نیستم :)

پاسخ :

سلام
بهش می‌خوره تو تبلتی چیزی نوشته شده باشه :)) قرار بود کاغذی باشه :)
بسیار بسیار بسیار از جوابی که دادین و میگه جواب نیستم سپاسگزارم :)
امیدوارم زندگیتون مثل یه قاصدک جذاب و پر از سفر باشه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan