مونولوگ

‌‌

اگه مجری خواسته بودن به مراتب راحت‌تر قبول می‌کردم

 

اینکه چرا نوشتنم قفل شده، الله اعلم! الان نمی‌دونم اینایی که می‌خوام بگم رو چطوری سرهم کنم.

خلاصه‌ش اینه که ما یه شکری خوردیم، پارسال بهار، دسته جمعی، با بچه‌ها، یه سر رفتیم آق‌قلا! نمیگم تو کدوم برنامه، ولی خب تو یه برنامه‌ی تلویزیونی دعوت شدم بابتش و حالا یه دستم تسبیحه، یه دستم مفاتیح‌الجنان که کسی برنامه رو نبینه. کلهم یک دقیقه هم شاید صحبت نکرده باشم، ولی همه‌ش چرت‌وپرت گفتم. آقا لعنت به دوربین، اصلا صدام درنمیومد، چه برسه به اینکه مغز قفل شده‌م بخواد فکر کنه.

انقدر التماس کردم که منو حذف کنن از برنامه، نشد. اول که زنگ زد گفت دکتر فلانی شما رو معرفی کرده و... گفتم نه. گفت دکتر هم گفته که احتمالا میگی نه، ولی گفته بگیم حتما بیا. گفتم جایگزین زیاده، گفت با اختلاف زیاد بیشترین رای رو شما آوردی. گفتم من اصلا نمی‌دونم چی به چیه، گفت نگران نباش، مثل فلان و فلان برنامه است. نگفتم اینایی که میگی رو اصلا ندیدم! گفتم دو ساعت مهلت بده فکر کنم لااقل. گفت مهلت نداری، رو حرفایی که می‌خوای بزنی فکر کن، فردا صبح بیا :| باز بعدا یه طومار نوشتم که فکر کنم رکورد بلندترین پیام تاریخ واتساپ رو به خودش اختصاص داده باشه و برای یکی دیگه‌شون فرستادم. مذاکرات واتساپی هم تاثیری نکرد. هر دلیلی می‌آوردم رد می‌شد. امروز که رفتم سر ضبط، اون همه آدم و دوربینو دیدم، به معنای واقعی کلمه گرخیدم! اینطوری 🥶🥵😱 می‌خواستم برگردم. نیم ساعتی بدون اینکه خودمو معرفی کنم، رو صندلی نشستم نگاه کردم. بعضیاشون نگاه‌های پرسؤال می‌کردن، ولی چیزی نمی‌گفتن. تا اینکه بالاخره از گرخیدگی دراومدم و رفتم معرفی کنم خودمو، خودشون زودتر گفتن خانم فلانی؟ شاید داشتن بهم فضا و زمان می‌دادن. باز هم کلی صحبت کردم، هی گفتم من برنامه‌تونو خراب می‌کنما! هی خندیدن. آخرش هم واقعا برنامه رو خراب کردم :| یعنی به من باشه این برنامه رو پخش نمی‌کنم. به خانواده هم تاکید مؤکد کردم به احدالناسی حرفی نزنن. خدای نکرده آبروم میره، دیگه چطوری تو در و همسایه سرمو بالا بگیرم؟ میگم شماهام یه‌وقت از رو بیکاری نرین بگردین، چون مطمئنا پیدا نمی‌کنین. اطلاعات که ندارین، بعد تازه اونا خودشونم نمی‌دونستن اصلا کی قراره پخش بشه. منم حتی نمی‌دونم برنامه مال کدوم شبکه هست! گفتم یه‌وقت کسی خودشو خسته نکنه :)

 

+ یک چیز واقعی بگم و اون اینکه اهل عمل واقعی، واقعا کمه و واقعا در سکوت کار می‌کنه. اگه بقیه‌ی آدمای جلوی دوربین هم به اندازه‌ی من اهل عمل باشن، این تلویزیون کلهم یه شوآف بزرگه. کار میشه، نمیگم نمیشه، ولی فکر نکنید اینایی که تو تلویزیونن همه‌ی کارا رو کردن. بقیه کار کردن، بعد برنامه رو از روی چند تا سوژه‌ی خوشگل ساختن. (گفتم اگه بقیه هم مثل من بوده باشن)

 

  • نظرات [ ۴ ]
من ...
۳۰ آبان ۹۹ , ۰۰:۳۵

یعنی انقدر تاکید کردی نرید بگردین با کیا بودی؟

چرا واقعا کسی باید بخواد بره بگرده؟:)))))))))))))

پاسخ :

اگه فرند کلوزم! بودی، یه چیز بهت می‌گفتم که با ز شروع میشه، با ر تموم :)))
گفتم شاید کسی کشته‌مرده‌ی این باشه که روی ماهمو ببینه، از بیاناتم مستفیض بشه! =)
من ...
۳۰ آبان ۹۹ , ۰۱:۱۵

حالا بیانات گهربار رو دور هم ببینیم مستفیض بشیم چه ایرادی داشت واقعا؟

بجای اینکه خودت لینک بدی بگی دوستان همراهان گرامیان من این برنامه رو متبرک به قدومم کردم اینجوری میکنی؟ هعییی

پاسخ :

خب از شدت گهرباری نمیذارم کسی مستفیض بشه :))
تقریبا کاملا مطمئنم که یه برنامه‌ی گمنامه، وگرنه اینجا هم نمی‌گفتم، مطمئن باش :)
وای خدا! حالا که فکرشو می‌کنم، باید پستو حذف کنم :/
واران ..
۳۰ آبان ۹۹ , ۰۷:۰۳

سلام 

حالا اگر بگی چند شنبه پخش میکنند میریم‌ می بینیم:دی 

 

 

+

با خوندن متنت یاد خاطره خودم‌ افتادم :))

شاید باور نکنی همه خاطره مو اینجا نوشتم ولی دوباره پاکش کردم :دی 

چون کامنتم‌ از پستت بیشتر شد زشت بود بگم :)

شاید اومدم تو وبلاگ نوشتم :)

 

 

پاسخ :

سلام
باشه، همینم مونده :))

عه چرا پاک کردی؟ چرا زشت باشه؟
خب لااقل بدون رمز بنویس :)
تسنیم
۳۰ آبان ۹۹ , ۰۹:۴۸

یک دو سه امتحان می‌کنیم

پاسخ :

یک... دو... سه...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan