مونولوگ

‌‌

یکی بیاد کفالت منو قبول کنه!

میگه "من وقتی پس‌اندازم به کمتر از یه حدی میرسه استرس می‌گیرم و دیگه اصلا خرج نمی‌کنم"

میگم "من خیلی وقت‌ها پس‌اندازم به صفر می‌رسه!"

شاخاش قلپ قلپ میزنه بیرون :)

میگه "من همیشه به روز مبادا فکر می‌کنم"

دقیق یادم نیست چی گفتم، ولی الان که فکر می‌کنم، روز مبادا تقریبا برام تعریف نشده است. تمام روزهای ما روز مباداست، هر روز یه امتحان جدید داریم. فکر نکنیم اگه پول پس‌انداز کردیم امتحان مالی و اقتصادی نداریم. اگه قرار باشه موقع داشتن n ریال (تومن؟ دلار؟) پول، امتحان بی‌پولی بدیم، یا سؤالات بر اساس سرمایه‌ی n+1 ریالی (تومنی؟ دلاری؟) طرح میشه، یا کاملا ناگهانی سرمایه‌مون n_1 ریال (تومن؟ دلار؟) میشه.


یکی دو ساعت بعد میگه "اگه عزرائیل هر لحظه‌ای بیاد بخواد جونمو بگیره، من مقاومت نمی‌کنم، چون وابستگی زیادی به دنیا ندارم!"

میگم "درک نمی‌کنم چی میگی"

میگه "من فقط بخاطر مامانم که می‌دونم خیلی اذیت میشه، شاید نخوام بمیرم. وگرنه مقاومت خاصی ندارم"

میگم "بنظرم در هر حالتی انسان در برابر مرگ مقاومت می‌کنه، بجز یه حالت. وقتی که اعتقاد عمیق به آخرت داشته باشی، وگرنه میل به جاودانگی خودبخود باعث مقاومت میشه، چه خوب زندگی کرده باشی چه بد، چه وابستگی داشته باشی، چه نه."


حالا که فک می‌کنم، من اعتقاداتمو به هیچکس عرضه نکردم، چه بسا از ریشه غلط باشه. بچه که بودم (شاید راهنمایی یا حتی کمتر) پرواز روح رو می‌خوندم که توش یه بچه تحت تربیت یه معلم اخلاق (تا جایی که یادمه) قرار می‌گیره و رشد می‌کنه. همه‌اش با خودم می‌گفتم کاش منم یه استاد واقعی، یه مراد پیدا کنم، باهاش برم تا تهِ تهِ تهش. از اون‌روزا خیلی فاصله گرفتم، خیلی!

  • نظرات [ ۶ ]

دیالوگ‌های ماندگار 2

عکس اون روز که اکیپمون بیرون رفته بودیم رو به مامان نشون دادم، میپرسم مامان کی تو این عکس از همه خوشگل‌تره؟

بنظرتون مامان چی جواب داده باشن خوبه؟؟؟ :);):)

شنیدین که میگن به کلاغ گفتن خوشگل‌ترین جوجه‌ی دنیا رو بیار، رفته جوجه‌ی خودشو ورداشته آورده؟ قصه همینه کلا!

منتها من و مامان با کسی تعارف نداریم :)

فرمودن: "این" و با انگشت کبری رو نشون دادن!

تو دنیای مادر و دختری توقع داشتم حتی اگه خوشگل نیستم بازم بگن "دخترم :)" اما زهی خیال باطل!

میگم "پس من چی؟؟؟" میگن "اول این بعد دخترم :):):)"

بعد واسه اینکه احیانا دلم نشکنه میگن "البته این چشاشو سیاه کرده هااا !!!"


+ عاشقتم :) عاشق صداقتت و پشت‌بندش دل‌رحمی و مراعاتت :)

+ دیشب با هم بحث کردیم و من قهر کردم. امروز صبح با صبحانه‌ی مورد علاقه‌ی من، یعنی نیمرو با هم آشتی کردیم :)

+ با مامانت قهر نکن بی‌ادب!

+ سعی می‌کنم :)

  • نظرات [ ۲ ]

دیالوگ‌های ماندگار 1

خ: بره‌ی ناقلا! چون دیروز پسر بدی بودی، امروز لپ‌تابو بهت نمیدم، ولی اگه امروز پسر خوبی باشی، فردا لپ‌تابو بهت میدم!

ح: انقد دیروز، امروز، فردا کردی، خودت فهمیدی چی گفتی؟ :)

خ: 😆

بره‌ی ناقلا: 🙍

من: 🤓

  • نظرات [ ۴ ]
Designed By Erfan Powered by Bayan