بیمحابا رد شدنم از خیابون شهره است! کمپین #عبور_از_خط_عابر_پیاده_با_چشمان_بسته رو که یادتونه؟ کلا تصور واقعی از تصادف نداشتم تا حالا.
امروز کنار ایستگاه اتوبوس بودم که یه دونه از این تاکسی زردها دنده عقب اومد و زد بهم و روی پای راستم وایستاد! چند ثانیهای توقف کرد همونجا! و بعد رفت جلو و رفت که رفت. حتی پیاده نشد که ببینه چی شده. شایدم چون اومدم نشستم تو ایستگاه فکر کرد حالم خوبه دیگه. البته شکر خدا پام کاملا خوبه و اصلا درد نداره. اما بعدش دیگه میخواستم از خیابون رد شم، یه ترسی داشتم! به همین راحتی آدم رام میشه، آدمهای ترسو، به همین راحتی.
- تاریخ : دوشنبه ۲۶ فروردين ۹۸
- ساعت : ۲۳ : ۳۱
- نظرات [ ۵ ]