مونولوگ

‌‌

استخدام ماما، جهت طبخ و تزئین شیرینی و کیک تولد در زایشگاه


دو هفته است آگهی‌های استخدامی روزنامه رو چک می‌کنم. یکی ستون پزشکی و درمان، یکی هم ستون آشپز و شیرینی‌پز!!! انقدر امروز وسوسه شدم که برم یکی از این قنادی‌ها برای بردست قناد، شرایطش رو ببینم، اما منصرف شدم. می‌دونم که اگه برم و قبولم هم بکنن، کارم شستن مقادیر وحشتناکی ظرف و ظروفه و ایضا جارو و تی و اینا :/ حالا با ارفاق شاید بذارن شکر هم بریزم تو تخم‌مرغ‌ها! ظرف شستن باز یه چیزی، جارو و تی که فکرشم نکن بتونم انجام بدم!
الان نمی‌تونم برای قناد شدن برنامه بریزم. وگرنه می‌رفتم و انقدر ظرف می‌شستم و تیییی می‌کشیدم که اوستا بشم =) اما خب در عرض چند ماه این مهم اتفاق نخواهد افتاد، فلذا بیخیال. در حال حاضر افکار و برنامه‌های پریشانی دارم که یک سرش به شرق وصله، یک سرش به غرب. یکی باید پاشه این رشته‌ها رو ببره، منو از این اوهام درآره، بگه این برنامه‌ها شدنی نیست، بیخیال شو، تا پاشم، بیخیال شم و به یه برنامه‌ی شدنی بچسبم.

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan