بیبی آدم خوشاخلاقیه، مهربونه، فضول و دخالتگر نیست، کلا مادرشوهر نیست. گرچه حاکم مطلق امپراتوری خودشه، ولی از تحکم و دستور و توبیخ بجز یکی دو بار ندیدم استفاده کنه.
اینها همه به کنار، آدم صبوریه، خیلی خیلی صبور. اما حالا شبیه بچهها شده. بهانهگیر و خسته و بیحوصله شده، گرچه هنوز فرسنگها با بقیهی پیرزنهای باحوصله!ای که دیدم فاصله داره، با اختلاااف در جایگاه بهتریه :) مدام باید تو تخت باشه، کم بشینه و کم راه بره. امروز تا دایی و آقای گفتن بریم بیرون، بیبی بنا کرد بلند شدن و گفت "منم ببرین، من نمیشینم تو خونه"! دقیقا عینهو بچهها!
+ دیشب یه هیولا اومده بود منو ببره، خودمم میخواستم باهاش برم. ولی خدا رو شکر چنگال خواب قویتر بود، منو با خودش برد =)
+ مهمان آمد! مهمان دقیقا وقتی آمد که مامان و آقای و دایی و بیبی داشتند از در میرفتند بیرون :( نهار هم پختم، ولی مهمان نماند.
انقدر خوشحال شده بودم که خونه خلوت میشه. الان صدبرابر همیشه حرف بلند شده. جنجالیترین مهمان ممکن بود که الان بعد از رفتنش بحث مسالمتآمیز شدیدی در حال انجامه!
+ من هیچوقت آدمبزرگا و موضوعات بیهودهی موردبحثشون رو نمیفهمم. الان کاملا مستاصلم. کاش من آدمبزرگ نشم.
- تاریخ : جمعه ۹ شهریور ۹۷
- ساعت : ۱۲ : ۲۹
- نظرات [ ۳ ]