از آخرین باری که جوجهی قمری گرفتم تو دستم و ناز کردم و حتی بهش پرواز یاد دادم!! دیرزمانی گذشته. دیدن یه مامان/بابا قمری که در کمال خنگی یه جای ناامن خونه ساخته و الان هم با سماجت روی جوجهی کُپُلش نشسته و نمیذاره ازش عکس بگیرم منو به کودکیهام برمیگردونه :)
+ بلند شو بابا، خفه کردی بدبختو! تخم که نیست، واسه خودش جوجهای شده :)
و بالاخره وقتی هوا گرمتر میشود، ننهقمری رضایت میدهد جوجو بیرون بیاید :)
- تاریخ : يكشنبه ۴ شهریور ۹۷
- ساعت : ۱۲ : ۲۸
- نظرات [ ۱۱ ]