هدهد داشت آماده میشد که بره شیرینیخوری. سه تا جوراب و یه ساق دم دستش بود. نمیدونم بحث چی شد که به دایی گفتم "نگاه کنین، این هدهد همهش جورابای منو میپوشه. اونی که الان از پاش درآورد مال منه، اونی که داره میپوشه هم مال منه، اون یکی زاپاسی که جلو روشه هم مال منه، اون ساق دست هم مال منه، همممهشون مال منن!" دایی گفتن "اونجا رسمه هر مسافری که از سفر برمیگرده هرکی بیاد دیدنش یه دستمال و یه جوراب بهش میده، من بیشتر از بیست جفت جوراب داشتم، یه دونهشم برام نمونده، مهدی (پسرشون) همه رو میپوشه و سوراخ میکنه!"
گفتم تعریف کنم شمام بدونین اون گوشهی دنیا همچین رسمهای جالب و باحالی هست =))
+ شاید از پیادهروی امروز عصر هم باید بنویسم.
- تاریخ : جمعه ۱۲ مرداد ۹۷
- ساعت : ۲۳ : ۳۰
- نظرات [ ۱ ]