این همکار شخصی که تعریف میکنه خیلی برام آشناس! یعنی کجا دیدمش؟ 🤔
شخصی تعریف میکرد:
یه همکار داشتم سر برج که حقوق میگرفت تا 15 روز ماه سیگار برگ میکشید و بهترین غذای بیرون رو میخورد و نیمهی بعدی ماه رو غذای ساده از خونه میآورد. موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشستم و گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی؟
با تعجب گفت کدوم وضع؟
گفتم زندگی نیمی اشرافی نیمی گدایی...!!
به چشمام خیره شد و گفت:
تا حالا سیگار برگ کشیدی؟ گفتم نه!
تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟ گفتم نه!
تا حالا به یک کنسرت عالی رفتهای؟ گفتم نه!
تا حالا غذای فرانسوی خوردهای؟ گفتم نه!
تا حالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تا خوشحالش کنی؟ گفتم نه!
اصلا عاشق بودهای؟ گفتم نه!
تاحالا یک هفته از شهر بیرون رفتهای؟ گفتم نه!
گفت اصلا زندگی کردهای؟ با درماندگی گفتم اره... نه... نمیدونم...!!
همینطور نگاهم میکرد، نگاهی تحقیرآمیز...!!
اما من حالا که نگاهش میکردم برایم جذاب بود...
موقع خداحافظی تکهای کیک خامهای در دست داشت، تعارفم کرد و یک جمله به من گفت که مسیر زندگیم رو عوض کرد...
پرسید میدونی تا کی زندهای؟ گفتم نه!
گفت: پس سعی کن دستکم نیمی از ماه رو زندگی کنی..!!
چارلز لمبرت
- تاریخ : چهارشنبه ۱۰ مرداد ۹۷
- ساعت : ۱۸ : ۴۱
- نظرات [ ۴ ]