دایی: ما وروجک رو با خودمون میبریم پاکستان.
بره ناقلا: نه، نمیشه.
دایی: ما این همه راه اومدیم دنبال یه بچه.
بره ناقلا: خب به خدا بگین بهتون یه پسربچه بده.
دایی: خدا میده؟
بره ناقلا: آره، ما وروجک رو از خدا گرفتیم!
دایی: خدا بچه رو از رو هوا میندازه؟
بره ناقلا: نه، از رو هوا نمیندازه! دستشو اینجوری میاره پایین پایین پایین (در این لحظه دستش رسیده به فرش و انگار با احتیاط یه چیزی رو روی زمین میذاره) و بعد اونا رو میذاره تو بیمارستان.
در مراحل بعدی اشاره میکنه که تو بیمارستان دکترها هستن و باید شکم مامانها رو جراحی کنن و بچه رو از توش دربیارن!!!
+ بچه هم دست خدا رو میبینه هم دست واسطه رو :)))
- تاریخ : يكشنبه ۷ مرداد ۹۷
- ساعت : ۱۵ : ۲۰
- نظرات [ ۸ ]