دو هفته مقاومت کردم در برابر ویروسی که یکی از علائمش ضعف عمومی و بیاشتهائیه و نفر یکی مونده به آخر خانوادهام که مبتلا میشم! فک میکنم هر لحظه است که وسط کلینیک غش کنم. باحال میشه نه؟ :)
هیچوقت بابت چیزی که تقصیر من نیست عذرخواهی نمیکنم. دیگه شورش رو درآورده، هر روز یه بساطی داریم اینجا. هی نازش رو کشیدن واسه هر چیزی، هی تقصیر همه چیز رو انداخته گردن یکی دیگه، الان شده این، که خودش رو همهکاره میبینه. ورودی سرویس بهداشتی کلینیک دمپایی گذاشته و میگه باید کفشاتون رو دربیارین و دمپایی بپوشین برین داخل!!! حتی برای شستن دست، حتی برای نگاه کردن تو آینه! یعنی چی واقعا؟ من جلو مریض و همکار کفشمو دربیارم و دمپایی بپوشم و برم سرویس؟ کفشمم اون بیرون بمونه که همه خبردار بشن الان دقیقا کی داخله؟ صد سال سیاه دمپایی نمیپوشم. میگه "کاشیها رو عوض کردن و سفید گذاشتن، کفشاتون کثیفش میکنه و من نمیتونم هی بشورم و تمیز کنم." من فقط برای شستن دستم میرم اونجا و تحت هیچ شرایطی زیر بار عوض کردن کفشم نمیرم. اصلا من مطمئنم کفش من ذرهای در کثیف کردن اونجا نقشی نداره، بهش هم گفتم. ولی مثل بچهها راه میره تو کلینیک و تیکههای کنایهدار پرت میکنه! یعنی مشکل از این بچگانهتر؟ یعنی آدمبزرگ از این بچهتر؟ فعلا که دکتر اینجا رو کنترات داده دست ایشون، منشی و آبدارچی و دکتر و پرستار و روانشناس و مددکار و همهچیِ اینجاست! ولی این دفعه حتی برای از سرگیری ارتباط هم پیشقدم نمیشم، این خط، اینم نشون +
- تاریخ : سه شنبه ۱۲ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۸ : ۰۸
- نظرات [ ۱۳ ]