دو تا دختر خوشگل که کنار یه حاجخانوم نشسته بودن ازم قلم کاغذ خواستن. گشتم و فقط یه خودنویس و یه خودکار پیدا کردم. تا دو سه روز قبل، استیکنوت همراهم بود، دیدم الکی و بلااستفاده است و همیشه فقط تو گوشی یادداشت میکنم، گذاشتم خونه :| نمیدونم پس چرا خودکار رو نذاشتم؟؟؟ بهجاش یه دستمال کاغذی دادم که روش شماره بنویسن و بدن به حاجخانوم :)
فک میکردم بانی خیر شدم! :))) ولی موقع خداحافظی شنیدم یه چیزایی در مورد خدا و انشاءالله و شفا میگفتن =)))
- تاریخ : يكشنبه ۳ تیر ۹۷
- ساعت : ۲۰ : ۳۷
- نظرات [ ۴ ]