کبوتر با کبوتر باز با باز یا کمال همنشین در او اثر کرد؟
او: به نظرت صورتم به نسبت قبل لک افتاده؟
من: قبلا به صورتت دقت نکرده بودم.
او: شوهرم میگه انگار صورتت لک افتاده.
من: من که چیزی نمیبینم.
او: این کرم رو ببین، خوبه بزنم برای لک؟ شوهرم رفته گرفته برام، گفته بزنم.
من: اوممم! نمیدونم، جوجوبا و ویتامین E داره که برای پوست خوبه، همینقد میفهمم.
او: اگه بدونی چقد من رو پوستم حساسم! چقد براش خرج کردم!
من: تو حساسی یا شوهرت؟
او: اون بنده خدا که چیزی نمیگه! [آخی! طفلک!] خودم حساسم. برای پوستم تا اصفهان و فلان جا و فلان جا رفتم! چقد خرج کردم.
من: اوممم، خوبه :) بیرون منتظر باش تا صدات کنن.
فاشیست
من: داماد چیکارهاس؟
او: سیده، افغانه :)
من: یعنی چی؟
او: شروط لازم و کافی رو داره دیگه!
من: من جلوی این قانون نامعقول خواهم ایستاد!!
او: از تو گندهترهاش نتونستن، تو که سهلی! :))
من: الحمدلله ما به شدت شما نیستیم :))))
کلهگنده
من: من امروز مقنعهتو میپوشم.
او: بپوش.
من: این چرا اینقد تنگه؟؟؟
اوی دوم: مگه یادت رفته کلهی تو از ما بزرگتره کلهگنده؟😆
من: مغزهای کوچک زنگزده :|
- تاریخ : چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷
- ساعت : ۲۰ : ۱۸
- نظرات [ ۴ ]